من معلم هستم!

من معلم هستم!
من معلم هستم، معلمی که با عشقِ معلمی زندگی می‌کند. یاد دادن و یاد گرفتن را دوست می دارد.

من معلمم، معلمی که در مقام تجلیل از او، او را تا سرحد انبیاء الهی می‌برند ولی تجلیل کنندگان به سختی در پای درس و دعوت او می نشینند تا بشنوند معلم با آنها چه می‌گوید ! برخی گمان می‌کنند چون دانشگاه رفته‌اند دیگر دانش‌آموز نیستند و معلم عهده دار فرزند داری و کودک یاری آنان است! معلم ها کارگر آموزشی فرزندان آنان هستند که وظیفه ‌ی خود را در برابر اخذ مواجب ماهانه ادا می‌کند.
نه ،من معلمی هستم که معلمی را از نوجوانی پسندیدم ،در جوانی شغل رسمی معلمی را با انگیزه ‌ی« تعلیم و تعلم عبادت است » برگزیدم. و یک عمر با عشق به معلمان و دانش‌آموزان معلمی کردم.
هنوز هم مدرسه برای من حکم مسجد و معبد دارد .در و دیوار مدرسه را مقدس می‌بینم . اگر موجب سخره‌‌ی عوام مردم نمی‌شد بر آستانه کلاس و مدرسه بوسه می‌زدم.
یادش بخیر معلم دوره ی دبیرستان ما آقای فریادی بعد از نوشتن تخته سیاه که سر انگشتانش گچی می‌شد روی پیشانی می‌کشید . اوایل گمان می‌کردم از سر عادت است اما بعد فهمیدم برای تبرک و عبادت است. معلمی را چنین یافتم. لذا هرگاه جمع معلمان را می‌بینم ،غبطه می‌خورم و دوست دارم بگویند بشنوم و بیاموزم.در طول سالهای خدمت نیز شنیدن از معلمان را واجب می‌دانستم. امروز کسانی را که معلمی را انتخاب می‌کنند در دل تحسین می‌کنم .
به این قافله تازه نفسانی می‌پیوندد که شوق آموختن دارند . همکارانی همراه این کاروان می‌شوند که به تربیت آینده سازان اشتیاق دارند.
گاهی در جمع دانشجویان تربیت معلم و تربیت دبیر سخنانی را به گوش می‌گیرم که ترجمان انگیزه و شوق آنها برای تغییر و تحول در مسیر آینده برای دستیابی به قله هاست.
اما به شدت نگران میشوم از اینکه چگونه این عطش ها سیراب خواهدشد؟ برنامه‌ی درسی و مهارتی ما برای معلمان چیست؟ آنها که خود جوان هستند چگونه به پرسشهای نونهالان و نوجوانان جواب خواهند داد؟ آنها فرصت و آرامشی برای تداوم آموزش و ارتقاء دانش و مهارت های معلمی در بستر زمان خواهند یافت؟ یا اینکه با وعده ها و توصیفات در رؤیاهای خود سراب خواهند دید.؟ می‌ترسم که آنها در میانه‌ی راه از انگیزه خالی شوند یا از انتخاب خود پشیمان گردند.
ای کاش هیچ دانشجو معلم و یا تازه معلمی مواجه با بازنشستگان نشود و یا توجهش به آن آقا یا خانم معلمی که برای دریافت پاداش بازنشستگی بعد از دوسال به انتظار مانده است معطوف نگردد. ای کاش اینان چنان سرگرم درس و بحث باشند که نشنوند در روز ۲۹ اسفند وزیر و معاونانش چگونه از پرداخت حقوق اسفند و یا تتمه‌ی حق التدریس سال پیشین قبل از حلول عید و رسیدن فروردین سخن می‌گویند. متوجه نشوند که صندوق مرحمت و عطوفت برخی از مسؤولان در شب عید و آستانه‌ی هفته‌ی معلم باز می‌شود که مبادا معلمی به نمایندگی از معلمان در ملاقات با مقامات ارشد نظام همچون رهبری از ناکارآمدی دستگاه تعلیم و تربیت و متولیان آن در تامین حداقل‌های نیاز زندگی خود سخنی بگوید و افشاگری کند،هرچند نجابت معلمی به آنان اجازه نمی‌دهد شکایت خانه را در بیرون مطرح کنند!
با همه‌ی این اندوه ها باز هم افتخار می‌کنم معلم هستم. وقتی جوانی برومند، مدیری گرانقدر، پزشکی حاذق، کاسبی شریف و پلیسی امین در کوچه و خیابان با ابراز محبت، اظهار می‌کند روزگاری در کلاس درس من نشسته است، برای من شادمانه ترین ساعت و سعادتمندترین لحظه رقم می‌خورد.
اما سخنی با بزرگان!
بزرگان! من خود به تجربه یافته ام که شنیدن از معلمان و گوش سپردن به آن ها که نصاب فرهیختگی و پختگی در میانشان فراتر از سطح عموم است می‌تواند راهگشای کشور در حل بسیاری از مشکلات اجتماعی باشد.هرچند دستگاه معلمی کشور خود دچار مشکلات است اما معلمان چراغی را مانند که همه جا روشن می‌کنند جز اطراف خود که سایه شان بر آن می‌افتد.
اگر مدیران امروز خود را بی‌نیاز از تجربه پیشکسوتان می‌دانند هرگز خود را از مشارکت جوانان معلم و معلمان جوان مستغنی ندانند که اندیشه اینان بلند ،همتشان عالی و توانشان برای پیشبرد کار بسیار ستودنی است.
معلم ذهنی خلاق دارد اگر از چارچوب کلاس بگذرد توان و توش آموزش را در حل مسائل پیچیده درگیر می‌سازد و با بازخوردگیری ، کاستی های کلاس درس را با تجربه‌ای آمیخته به راهبرد حل مسأله جبران می‌کند.
مدیریت هرچند دانش مستقلی است ولی معلم به عنوان راهبر آموزشی و الگوی تربیتی با مدیریت اقتضایی و با ملاحظه‌ی تفاوتهای فردی دانش‌آموزان چالاکی و انعطاف خود را در تصمیم گیری به نمایش می‌گذارد. به این دلیل توصیه می‌شود که از این ظرفیت در اداره ‌ی کلان دستگاه تعلیم و تربیت و دیگر بخشهای کشور ،گردانندگان ستاد بهره مند شوند و صد البته از دیرباز معتقدم اگر معدل و نصاب علمی و تجربی مدرسه و معلمان از ستاد بالاتر نباشد ، پایین تر هم نیست.
در پایان این کوتاه سخن فرا رسیدن روز معلم را به همه‌ی معلمان پیشین و کنونی و همه‌ی آمادگان سلک معلمی تبریک می‌گویم و یاد شهیدِ معلمان ، استاد مرتضی مطهری را گرامی می‌دارم.
به یاد معلمان خودم و به احترام همه‌ی معلمان به پا خاسته و دست پر مهر شان را خاضعانه می‌بوسم.
آری:
حروف درس الفبا ی ما معلم بود
تمام صحبت ما یک صدا معلم بود
به روی تخته ی چوبی همیشه بی پایان
شروع نام خدابود، تا معلم بود
معلم محی‌الدین محمدیان

نظرات

استاد محمدیان متقابلاً روز معلم را حضور شما استاد و معلم گرانقدر تبریک عرض می‌کنم و از درگاه خداوندی توفیقات روزافزون شما را برای چاره سازی و برون رفت از مشکلات امروز آموزش و پرورش خواستارم.عبدی از لرستان

با تبریک روز معلم و ادای احترام به معلمان ،چه خوب نوشته آید ولی کو گوش سنوا؟!

روز غم و غصه ما شده روز معلم ،چون به جای معلم ،مسؤولان گزارش کار دروغین میدن که برای معلمان چه کذده‌اند ؟ شما را بخدا ما را دست نیاندازین

نه خیر روز معلم روز افتخار ماست، معلمی مایه شرافت است . در خدمت معلم بودن نیز توفیق می‌خواهد. این توفیق در دسترس همه ی آدم های سیاسی اداری نمی شود.

با سلام و احترام حضور استاد گرانقدرم آیت‌الله دکتر محمدیان
من بر خود لازم می‌دانم به پاس آموختن از محضر شما در دو مقطع دبیرستان و کارشناسی ارشد دانشگاه بهترین تبریک ها و آرزوهای خوبم را تقدیم شما کنم و از دور به احترام شما سرپا ایستاده ابراز ادب کنم.
استاد گرانقدرم همیشه به یادم هست که فرمودید : برای خودتان باشید و به رضایت خداوند فکر کنید.

معلم باغبان گلزار جان انسانی است.
استاد محمدیان ای کاش در آموزش و پرورش بودید و با فکر پویای خود از آرمان تحول خواهی پاسداری می‌کردید. هر کجا هستید سلامت و سرافراز باشید.همکتر فرهنگی شما،طیبه خانجانی یزد

Pages

نظر دهید

Plain text

  • Allowed HTML tags: <em> <strong> <cite> <blockquote> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • No HTML tags allowed.
  • Web page addresses and e-mail addresses turn into links automatically.
  • Lines and paragraphs break automatically.
Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.