ای وای و ای دریغ از رفتن محبت!
بسمالله الرحمن الرحیم
انّا للّه و انّا الیه راجعون
ای وای و ای دریغ از رفتن محبت
شنیدن خبر درگذشت شاعر گرانقدر و معلم مهربان آقای محمد جواد محبت برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. دوست ارجمندی که در دههی شصت در میان غوغای جنگ با طنین کلام آرام و متین او آشنا شدم و در رادیو و تلویزیون کرمانشاه، که آن روز باختران میخواندند، صدایش را شنیدم و بر سیمای مهربانش نگاهم دوخته شد او با صفایی پهلوانی که گواه و نشان مهر خاورانی داشت ،پاسخم گفت.
این آغاز آشنایی بود و در طول نزدیک چهار دهه،هر فرصتی که پیش میآمد دیدار و گفتارش مغتنم بود. او خوش صحبت و خوش مجلس ، شیرینسخن و نکته دان، اهلتجربه و سابقه در امر فرهنگ و سیاست بود. به همین خاطر مشتاقتر میشدم وقتی از خاطراتی میگفت که سنّ و سال من به آنها قد نمیداد و اساساً ناشنیدهها و ناخواندههایی بود که شاهد و راوی آن خود محمد جواد محبت بود.
برایم سرودههایش دربارهی نماز که آن مجموعه را «نمازانه» میخواند و من همین کلمه را در نوشتههایم از او به عاریت گرفته ام ، دریچهای شد تا از نردبان آسمان او به بالا نگاه کنم و همین فرصت واداشت تا جمع داوران ستاد اقامهی تقدیر خود را با سجادهی سبز تقدیم حضور ایشان کند.
در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نیز زلال جاری شعر او را در کتابهای درسی پی میگرفتم که در مزرعهی دل دانش آموزانِ مخاطبِ خود مینشست و سبزهزار میکرد.
محمد جواد واقعا بخشندهی مهر و محبت و دوستی و مهربانی بود.جای خالی او جز به گسترش دوستی ها و مهربانی ها در جاری کلام شاعران و ادیبان و تاباندن خوی و خصلت جوانمردی در آیینهی خاطرات پر نمیشود. ای دریغا که او نیز همچون ستاره های دیگر غروب کرد.
تسلیت ما در فقدانش برای تسلای خاطر خود ماست و گروه جای رفتگانی چون او با کلمهها جبران نمیشود.
امید آنکه در جوار رحمت حق تعالی شادمان و آرام و خاندان و خانمانش در فراق او با بردباری و شکیبایی،به سلامت و یادگار باشند.
غفرالله له و لنا و انّه غفورٌ رحیم
محیالدین محمدیان
رییس مرکز مطالعات فقهی تعلیم و تربیت
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
- روزنوشتها
- 1440 مرتبه بازدید
نظر دهید