ورود به فضاى مجازى یک فرصت است

گفتگوی هفته نامه «نگاه» با معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی:

نگاه: فکر می کنید گستردگی اینترنت در کشور ما چه وضعیتی دارد؟

آمار دقیقی ندارم. من اطلاع دقیقی از این مطلب ندارم، شما این سئوال را باید از دوستان وزارت ارتباطات و فناوری بپرسید که چه تعدادی اشتراک وجود دارد، اما تا جایی که من از اطراف خود اطلاع دارم می بینم که استقبال خوبی شده است مثلا ما در خانه 5 نفر هستیم هر 5 نفر با اینترنت ارتباط داریم و از 5 نفر اعضای خانواده 4 نفر دارای وبلاگ شخصی هستند. اگر این مقایسه را در کشور انجام دهیم ملاحظه می شود که در کشور استقبال فراوانی وجود دارد. جوان بودن جمعیت کشور و فرایند اطلاع رسانی که در کشور ما هست این زمینه را فراهم کرده که از محیط مجازی استفاده بشود و شاید یکی از دلایل آن باشد که آموزش وپرورش یکی از مشوقان بوده تا این فضا رشد پیدا کند. مخصوصا در این ده سال اخیر توسعه فناوری در آموزش و پرورش ضریب آن از سایر بخش های کشور بالاتر بوده است. توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزشی منجر به این شده است که سندی به نام سند «فاوا» داشته باشیم.

این گسترش که فرمودید متوازن بوده است؟ مسائل فرهنگی همسان و متوازن با این رشد و گسترش بوده است؟

چرا آموزش و پرورش این فضا را فراهم کرده است. نسل جوان ما با شنیدن عنوان فناوری راغب شده اند و کنجکاو شده اند که ببینند این چیست؟ خودشان در شبکه حضور پیدا کرده اند البته ما بخشی از زیر ساخت ها را فراهم کرده ایم بخشی از سرمایه گذاری های فرهنگی مرتبط با فناوری را با تاخیر انجام داده ایم، یک چیزی در کشور ما به عنوان یک سنت تاریخی رسم شده که باید عوض شود و آن، این است که اول تکنولوژی وارد می شود و بعد فرهنگ خود را تحمیل می کند، صنعت اتومبیل آمده بعد فرهنگ ترافیک آمده است. موبایل آمده، بعد فرهنگ استفاده درست از آن آمده است. شما این روزها چه مدل های متنوعی از موبایل را دست مردم می بینید آیا همه می توانند از همه امکانات این گوشی ها استفاده کنند. ملاحظه می کنید که خیر اصلا بلد نیستند. یک چشم و هم چشمی آنها را وادار کرده که آن را بخرند. یک روز پسرم گفت: این موبایل که خریدی، خطرناک است، زیرا برخی از توانمندی های آن را نمی شناسی. راست می گفت: یک موبایل نوکیا ساده برای من کافی است. کامپیوتر که آمده بود به بانکی مراجعه کردم دیدم هم دفتر می نویسند و هم وارد کامپیوتر می کنند. پرسیدم هم می نویسد، هم وارد کامپیوتر می کنید؟ گفتند: اگر کامپیوتر خراب بشه، اطلاعات را از کجا بیاوریم، یعنی هنوز گرفتن BAKE UP را نمی دانستند یا مرسوم نشده بود این ها بتدریج وارد شده و وارد می شوند از حیث فرهنگ سازی دچار تاخیر هستیم، یعنی همان گونه از حیث فناوری و نحوه کاربری آن تاخیر داریم از حیث فرهنگی هم با تاخیر مواجه هستیم در عین حال آموزش و پرورش یکی از محل هایی بوده که توانسته در توسعه فرهنگ بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات حداقل در محیط آموزشی شرایطی فراهم کند که برای سایر بخش ها نیز اثر گذار باشد.

در این تاخیر فرهنگی آموزش و پرورش چه نقشی داشته است ؟

سه سال قبل درس ملی آموزش رایانه در سال سوم متوسطه تدریس می شد. در حالیکه عموم بچه ها در دوره ابتدایی با کامپیوتر آشنا شده اند. ما می خواستیم در سوم دبیرستان آشنایی ایجاد کنیم، اما پس از تصویب برنامه درسی ملی و وقتی نظام 6-3-3 ایجاد شد یکی از کارهای خوب اتفاق این بود که در پایه ششم درس کار و فناوری گذاشتیم، یعنی آموزش رایانه را آوردیم پایین تر و این خود قدم مثبتی بود و معلوم میشود آشنایی با این مبانی با تاخیر اتفاق می افتد و در عین حال ما حرفهای داشتیم و الان هم باید توجه داشته باشیم یک مجموعه ای که بتواند برای فناوری کشور سیاست گذاری کند نداشتیم، در سال های اخیر آن هم با تدبیر مقام معظم رهبری شورای عالی فضای مجازی، تاسیس شد یعنی هرکسی که عهده دار بخشی از فعالیت ها در حوزه مجازی بود. سیاستهای خودش را اعمال میکرد و شاید یکی از اشکالات این بود که خود وزارت مسئول این کار از جنس بازاریابی به این کار نگاه مى کرد. نه آن که یک کاری اتفاق بیافتد که تولید دانش اصل باشد و نیازمند تولید دانشی مبتنی بر خلاقیت هستیم و عمدتا حواس ها در کشور به اطلاع رسانی رسیده و برخی از حرکاتی که ناخواسته اتفاق می افتد بر اثر عدم آشنایی با کاربرد این فناوری هاست. بالاخره فناوری ها هم برای خودشان یک فلسفه دارند و کسی که با این فلسفه آشنایی نداشته باشد نمی تواند آن را درست به کار بگیرد.
چند سال قبل عرض کردم که مراقبت کنید که این سخت افزارهایی که ما تهیه می کنیم و به مدارس می فرستیم، مدارس را به گورستان دیجیتالی تبدیل نکند ما از این فاز گذشته ایم. آن حرف مربوط به ده سال قبل بود، اما الان ما از فناوری های نوین استفاده می کنیم، ما اینجا برنامه کامل و جامع نداریم آن سند فاوا هم در زمان مسئولیت من در شورای عالی آموزش و پرورش تدوین شد خوب اجرا نمی شود و به مفاد محتوای آن توجه نمی شود.
الان یک نگرانی داریم و آن این است که این گورستان دیجیتالی نیست، احتمال دارد ما روی یک زرادخانه دیجیتالی نشسته باشیم که هر آن اگر مراقبت نکنیم منفجر می شود و به خودمان آسیب می زند چه در سطح مدارس و چه در سطح ملی و باید الان شورای عالی مجازی نسبت به این فضا تدبیرهای خاص خودش را بکند، یکی از کسری هایی که ما داریم محتوای الکترونیک است، ما الان از هر دستگاه کامپیوتر یا لپ تاپی که داریم یک پنجره ای به بیرون گشوده شده است، اما منظره های پشت این پنجره ها در اختیار ما نیست و ما خودمان پنجره آرایی نکرده ایم.
ما الان در ادبیات فارسی چقدر محتوا تولید کرده ایم؟ نسبت به فضای مجازی الان گوگل را سرچ کنید صدها مطلب در این رابطه به شما عرضه می کند، در واقع به اندازه یک لیوان آب در برابر اقیانوس است. ما باید نرم افزارهایی به زبان فارسی تولید کنیم، در مور خط فارسی برای نگارش یا حروف چینی چقدر تولید شده؟ خیلی کم داریم!!
این ها نشان می دهد که ما باید در محیط مجازی بسیار کارکنیم نکته دیگری که بد فهمی در این محیط اتفاق افتاده مقاومت کردن خودمان در ضریب دسترسی و سرعت اینترنت است در حالی که در هیچ جای جهان سرعت اینترنت را برای همه امور به طور مساوی توزیع نمی کنند! اصلا باندها را برای همه امور بطور مساوی باز نمی کنند، بعضی وقت شنیده می شود که بعضی ها بدون توجه به این مسایل صحبت از سرعت اینترنت می کنند، صحبت از پهنای باند می کنند، صحبت از ارزانی و گرانی می کنند در حالی که این ها همه باید طبقه بندی بشود الان باندها برای فعالیت های علمی باید توسعه یابد.

این روش یک نوع محدودیت ایجاد نمی کند ؟

دنیا الان همینه جامعه آزاد کجا را می ببیند؟! فرض کنیم آمریکا و اروپا جامعه آزاد هستند، آیا در آمریکا یا اروپا برای همه سایت ها مجال فعالیت با سرعت بالا وجود دارد؟ آیا اصلا ساعت معینی نیست؟ دنیا همین است، عقلا هم همین را می خواهند، آنجا که ارزش های اخلاقی ما را ندارند سرعت دسترسی را برای برخی از گروه های سنی، طبقات اجتماعی، حتی برای برخی ساعات محدود می کنند، مثلا ساعت 10 شب تا 4 صبح برخی جاها را سرعت می دهند، چرا؟ در نمایش فیلم هم همین طور را رعایت می کنند. ببینید همه جا یک اندازه و میزانی دارند ما باید مواظبت کنیم که بدون ضابطه و قاعده عمل نکنیم.
اصل ورود به محیط مجازی یک فرصت است اما باید مراقب بود این فرصت تبدیل به تهدید نشود.

این ضابطه را چه کسی تعیین می کند، سلیقه شما ؟

سلیقه حاکمیت است. حاکمیت در برابر همه چیز مسئول است. مصالح ملی کشور را در نظر می گیرد مردم وقتی به آنها رای دادند، یعنی تصمیمات آن ها را برای اصلاح جامعه خودشان پذیرفته اند ما در یک کشور مردم سالار هستیم وقتی مردم رای می دهند، رای می دهند به مجلس، رای می دهند به دولت، یعنی این ها را متولی کرده اند تا برای مصالح اجتماعی خودشان تصمیم بگیرند.
راهنمایی و رانندگی چگونه عمل می کند، چه کسی قوانین را تدوین می کند؟ دولت! همه دوست دارند با سرعت 180 کیلومتر در جاده رانندگی کنند، اما دولت با ملاحظات عمومی 120 را تعیین می کند چون مصالح عمومی این اقتضاء را دارد. هیچ کس نمی گوید این بازدارنده است بلکه می گوید این تصمیم تامین کننده سلامت جامعه است! در کجا می گویند سرعت 80 در کجا 60 در کجا نور بالا و در کجا نور پایین این ضابطه مندی توسط متخصصین امر تهیه شده همانطور که ما در رانندگی در خیابان گردی ضابط داریم باید این ضابطه در وب گردی هم باشد!
آیا در یک خیابان مرکزی شهر اجازه می دهید کامیون تردد کند. طرف می گوید گواهی نامه دارم، من هم مالیات می دهم، من هم سرمایه ام را معطل کرده ام، اما می گویند اینجا محل عبور خودروهای سبک است در محیط های مجازی هم همین است، در محیط های علمی هم همین است، در محیط های اقتصادی هم همین است. باید نظام های اجتماعی را رعایت کرد.
البته حاکمیت نیز متکی به آراء مردم است و مصالح جامعه را عقلا و صاحب نظران بررسی و تعیین می کنند. گاهی یک نفر مریض دوست دارد خربزه هم بخورد ولی پزشک متخصص او را منع می کند زیرا مصلحت او چنین است کسی به پزشک اعتراض نمی کند آزادی او را محدود کرده است.

گاهی حاکمیت وقتی ضابطه را تعیین کرد مورد اقبال عمومی قرار نمی گیرد و ناچارا ضابطه و قانون را دور می زنند. آیا این نشانه ی این است که تعیین ضوابط درست و دقیق نبوده است؟

اگر چنین باشد باید از مجاری قانونی نقایص را برطرف کنند و الا دور زدن قانون کار درستی نیست. ممکن است قانونی در زمان خودش خوب بوده ولی به دلیل گذشت زمان اثر خود را از دست داده و امروز کارآمدی لازم را ندارد. باید به نفع کارآمد شدن اصلاح شود قانون های مردمی و وحی منزل نیستند. همانگونه که در کودکی تعداد محدودی غذا لازم است. وقتی سن بالا می رود غذای بیشتر می طلبد و این باید به صورت قانون حل شود.
خاصه پروری در قانون نداریم، زیادکردن استثنائات نیز بتدریج ریشه قانون را کم می کند شخصا معتقدم استثنائات قانون باید بسیار کم و قابل بازنگری باشد. قانون های شرایط خاص نیز پس از انقضای شرایط خاص اثر بخشی خود را از دست می دهند.

در رابطه با اینترنت یک منحنی وجود دارد که مبتنی بر مقاومت، پذیرش یا شیفتگی است در کشور ما این منحنی را چگونه ارزیابی می کنید؟

مقاومت که نداریم! نسبت به سال های اولیه از شیفتگی هم کم شده است یعنی الان لب تاپ داشتن پز نیست. اینترنت پز نیست خیلی ها ADSL دارند دیگر کارت نمی خرند نشان می دهد که در دوره پذیرش هستیم اما این پذیرش باید مبتنی بر عقلانیت باشد.

در آموزش و پرورش چطور؟

در آموزش و پرورش در مرحله پذیرش هستیم. به عنوان نظام آموزشی ما الان تولید محتوای الکترونیک داریم، ما آن را با انتخاب گزینش و پذیرش می کنیم در جایی فرایند یاددهی – یادگیری طراحی می شود. شبکه ای به نام رشد داریم که به صورت آنلاین مطلب تولید می کند. بصورت آنلاین خدمت رسانی می کند، این نشان می دهد ما پذیرفته ایم و یک تعامل را ایجاد کرده ایم، در عین حال در حال ایجاد توازن هستیم. بحمدا... اعتقاد من به این است که در سازمان پژوهش در سال های اخیر با یک نوع هوشمندی بحث هوشمندسازی تعقیب شد و ایرادی هم وارد است که هوشمند سازی را از مجرای اصلی آن خارج کرده اند. من از آن روزی که بحث هوشمندسازی از سازمان پژوهش به مرکز دیگری واگذار شده احساس نگرانی کردم و الان هم نگران هستم، معتقدم محتوای آموزشی تربیتی باید یک مرکز واحد داشته باشند همانگونه که محتواهای مکتوب در یک سازمان تولید می شود، محتواهای الکترونیکی نیز باید در یک مرکز و با مصالح دانش آموزان سنجیده شود با برنامه درسی ملی و سند تحول همخوانی داشته باشد و دانش آموزان ما در مدارس هوشمند، هوشمندانه وارد شوند.

طرح مبحث مدارس هوشمند به موقع بود؟

ما نیازمند طرح موضوع بودیم نمی توانیم تاخیر تاریخی داشته باشیم تا آدم ها بیایند یاد بگیرند و بعد تکنولوژی را بیاوریم. باید شروع کنیم و بتدریج جلو برویم البته باید بصورت پیکره ای که انتظام دارد اتفاق بیافتد.
عرض کردم سند فاوا خوب اجرا نمی شود، اگر این سند خوب اجرا می شد در آن سند همراه با توسعه فناوری، آموزش معلم هم دیده شده بود.
اولویت بندی مشخص بود که اول آموزش معلمان است. بعد مراکز تربیت معلم و قبل از آن که مدارس ابتدایی را بخواهیم هوشمند کنیم گفتیم معلم ها را در مراکز تربیت معلم آموزش داده و آماده کنیم. نوع برداشت مسئولان از هوشمند سازی با هم متفاوت است. برخی فکر می کنند حضور کامپیوتر در مدرسه است. یعنی مدرسه ای که دو تا کامپیوتر دارد هوشمند است. بعضی هم فکر می کنند هوشمند سازی یعنی اینکه یک سیستم الکترونیکی داشته باشیم که حضور و غیاب را نشان بدهد. بعضی هم فکر می کنند هوشمند سازی یعنی این که یک دوربین در کلاس بگذاریم و فعالیت های معلم را کنترل کنند. بعضی ها فکر می کردند که هوشمند سازی مدرسه یعنی اینکه کارنامه ها و ریز نمرات دانش آموزان را بصورت کامپیوتری تهیه کنیم.
در حالی که هیچ یک از اینها هوشمند سازی نیست بلکه این ها ابزارهای هوشمند سازی هستند، نه تابلوی هوشمند مدرسه را هوشمند می کند نه کامپیوتر و نه پرینت نمرات دانش آموزان! هوشمند سازی بر 3 پایه استوار است: اولا: لازمه آن انجام کار تیمی است یعنی مدرسه ای هوشمند است که بر مبنای کار گروهی باشد. دانش آموزان بتوانند بصورت شبکه با هم مرتبط باشند ثانیا: خلاقیت و نوآوری اتفاق بیفتد. ثالثا: براساس خلاقیت دانش جدید تولید شود در واقع کار تیمی مبتنی بر خلاقیت که منجر به تولید دانش بشود مدرسه را هوشمند می کند.
مدرسه هوشمند یعنی این که حتی ممکن است هیچ یک از ما کامپیوتر نداشته باشیم و فقط یک یوزرنیم و پسورد داشته باشیم. 5 سال قبل کیف الکترونیکی کاربرد داشت ولی امروز وقت آن گذشته است!
امروز لازم است دانش آموزان ما یک یوزرنیم و پسورد داشته باشند تا از طریق شبکه رشد باهم مرتبط شوند، تا که هرکجا که دسترسی به اینترنت پیدا کنند بتوانند با مدرسه خودشان ارتباط پیدا کنند و وصل شوند. اگر ما محتوا داشته باشیم، امکانات آموزشی را در محیط مجازی داشته باشیم، کد کفایت می کند دیگر لازم نیست که یک کیف الکترونیکی داشته باشیم که همه نرم افزارها داخل آن باشد دیگر کتاب را داخل کیف ریختن جاذبه ای ندارد! با یک کد وارد شبکه رشد مدرسه اش می شود، باید مهارتها به روز شود فرهنگ استفاده صحیح ایجاد بشود. فرار از آتش فشان راه نجات نیست بلکه باید مقاوم سازی صورت بگیرد تا فرد را در برابر آسیب محافظت کند. زمان می گذرد و امکانات فضای مجازی هر روز توسعه بیشترمی یابد و اینجا باید مهارت ها به روز شود.

در برابر اینترنت مقاومت که نداریم! نسبت به سال های اولیه از شیفتگی هم کم شده است یعنی الان لب تاپ داشتن پز نیست. اینترنت پز نیست خیلی ها ADSL دارند دیگر کارت نمی خرند نشان می دهد که در دوره پذیرش هستیم اما این پذیرش باید مبتنی بر عقلانیت باشد.

الان امواج اینترنتی همه جا هست، در خیابان که حرکت می کنید همین تلفن همراهتان را روشن می کنید 20 تا 30 پیام اینترنتی وارد شده، با امکانات ایجاد شده در تمام خیابانها می توانید با تلفن همراهتان وارد اینترنت شوید بعضی شبکه ها تصویر را هم حمل می کنند. خبر را حمل می کنند مگر می شود برای هر فرد یک مراقب گذاشت که این کار بکن، آن کار را نکن، باید تقوای اینترنتی را ایجاد کنیم، تقوای اینترنتی یعنی اینکه دانش آموز ما، نسل جوان ما، پیرما، جوان ما بداند که اینترنت مثل محیط زندگی است اگر مراقبت نکند زمین می خورد.

من این گونه استنباط کردم شما کاملا مخالف با منع و موافق با جهت گیری هستید درسته ؟

من نمی گویم منع، من موافق با جهت دهی و سیاست گذاری هستم. ببینید من وقتی که می گویم فضای مجازی مثل شهرمان است ،مثل خیابانمان است، در شهر هم هر کاری نمی توان کرد، فسق و فجور نمی توان کرد، کشف حجاب نمی توان کرد، منع دارد، قانون اجازه نمی دهد، در محیط اینترنت هم باید مانند محیط بیرونی سیاستگذاری باشد، اما در عین حال در شهری مثل تهران با وجود این همه خیابان آیا می شود به کسی گفت اینجا نرو،یا آنجا نرو ؟ باید قبول کرد که وب گردی، تارنماها (وبلاگ) انسان ها را به هم متصل می کنند. شما یک کلمه محمدیان را که اسم من هست می نویسد صدها نام محمدیان را رو به روی شما قرار می دهد که فقط یکی از آنها من هستم و 99 نفر آنها افرادی دیگر هستند! یک دانش آموز ما می نویسید زیست شناسی، سلول های بینادی این سلول های بنیادی سه یا چهار موردش مربوط به موسسه رویان می شود ممکن است مابقی متعلق به جاهایی دیگر است. باید دانش آموز ما بداند که این سلولهای بنیادی را در کجا تعقیب کند. درباره متون درسی ، اطلاع رسانی، متون اقتصادی، متون سیاسی هم این چنین است باید هم ما، هم کاربرهای ما بدانند که هر چه در اینترنت هست درست نیست. و احتمال خط هست و باید این آگاهی ها را داد.

آقای محمدیان در خصوص استفاده از اینترنت و فضای مجازی بین معلمها و دانش آموزان شکاف عمیقی وجود ندارد ؟

شکاف وجود دارد. اما عمیق یا غیر عمیق را نمی دانم چون من اندازه گیری نکرده ام (با خنده) ولی بچه ها و جوان ترها معمولا نسبت به این پدید پذیرش بیشتری دارند وقدرت و سرعت یادگیری و انتقالشان هم بیشتر است. لذا می بینیم که بچه ها هنوز مدرسه نرفته با این تلفن ها کار می کنند و برنامه هایشان را بلدند و با نگاه کردن یاد گرفته اند که چگونه از این فناوری استفاده کنند. این که در روایت ها داریم که پیامبر اعظم(ص) فرموده اند : "ز گهواره تا گور دانش بجو" برای این بوده که پدر و مادرها همیشه یک قدم جلوتر باشند، برای پر کردن این فاصله بوده است. اگر ما به این سخن گرانمایه عمل می کردیم هر روز یک دانش جدید یاد می گرفتیم. این فاصله بین ما و نسل بعد باقی می ماند. اما چون یاد گرفتیم خود را با یک کلمه بنام فارغ التحصیل متوقف کنیم و فکر کرده ایم که فارغ التحصیلی یعنی کتاب، دفتر،مطالعه و خواندن تعطیل است. وقتیکه چنین می شود در یک مرحله از دانش متوقف می شویم و نسل بعد می آیند وازما در زمینه های زیادی جلو می زنند. وسعت اطلاعات عمومی کوچکترها و دانش آموزان خیلی وقت ها از بزرگترها و معلم بیشترمی شود اگر چه درخصوص پایه دانشی چنین نیست. اجازه دهید یک مثال بزنم وقتی که من پنج یا شش سال داشتم ،کارت پستال این فواره های رنگی را که می دیدم همیشه برایم سوال بود که این آبی که در این فواره هست چگونه رنگی می شود و گمان می کردم که در این فواره آب رنگی ریخته اند !! یک روز با دختر و پسرم که پنج یا شش سال داشتند از همین میدان فردوسی رد می شدم، از آنها پرسیدم فاطمه، مهدی این فواره ها یکی آبی است یکی قرمز است یکی سبز است چطوری آب آنها با هم قاطی نمی شود ؟! مهدی خندید و گفت : بابا اینها با نور رنگی شده اند و با استفاده از لامپ های رنگی این کار را کرده اند. منظور من این است که بچه های امروزی دانش واطلاعات عمومی شان نسبت به هم سن وسال های خودشان در گذشته بالاتر است. این تفاوت در نوع اسباب بازی ها و وسایل سرگرمی نسل امروز و دیروز هم وجود دارد.

این شکاف بین معلم ودانش آموز را چگونه می توانیم پر کنیم ؟

در نظام تعلیم وتربیت اسلامی ما نیازمند برگشت به اصول هستیم یعنی معلم باید اطلبو العم من المهد الی اللحد باشد یعنی معلم باید آموزش مداوم داشته باشد. تداوم آموزش معلمان، تداوم آموزش های حرفه ای برای معلمان یک اصل است. معلمی این نیست که کسی برود دوسال تربیت معلم یا چهار سال برود دانشگا فرهنگیان درس بخواند بعد بیست سال بی خیال یاد گرفتن باشد!
معلم باید هر روز درس بخواند هر روز آموزش ببینید، هر روز مطالعه کند و دستگاه تعلیم وتربیت این کار را تسهیل کند به اعتقاد من آموزش معلمان برای آموزش وپرروش از نان شب هم واجب تر است!هر گونه تخصیص اعتبار برای این کار سرمایه گذاری است نه هزینه. معلم باید آموزش ببیند باید حرفه ای آموزش ببیند. اگر می خواهیم نظام تعلیم وتربیت را استوار کنیم، اگر می خواهیم آموزش وپرورش را استوار کنیم، سند تحول بنیادین محقق بشود، باید معلم ها با پدیده های نو مثل اینترنت، فضای مجازی، فناوری های جدید مثل نانو، بایو آشنا شود. مرز دانش بسته نیست و باید این دانش های جدید به دانش آموزان ما منتقل شود. بواسطه چه کسی این انتقال صورت می گیرد؟ بواسطه معلم، پس معلم باید دانش های جدید را آموزش ببیند. به همین دلیل است که ما به دوستان خود در مجلات رشد توصیه می کنیم که کاری کنید که معلمها بدانند، در دانشهای نو و و اطلاعات جدید در حوزه های مختلف آگاهی پیدا کنند. در حوزه فناوری معلمان را آموزش دهیم و نترسیم و نهراسیم که بچه هایمان را با پدیده های نو آشنا کنیم. زیرا امام صادق علیه السلام فرموده است. خودتان بچه هایتان را با پدیده های نو آشنا کنید قبل از ان که منحرفان برشما پیشی بگیرند .اگر ما پدیده های جدید را، فناوری های جدید را، دستاوردهای جدید علمی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی را با گزینش خودمان با صلاحدید خودمان آشنا نکنیم دیگران این کاررا با چاشنی هایی که معلوم نیست چه چیزهایی است انجام خواهند داد .

معلم باید هر روز درس بخواند هر روز آموزش ببینید، هر روز مطالعه کند و دستگاه تعلیم وتربیت این کار را تسهیل کند به اعتقاد من آموزش معلمان برای آموزش وپرروش از نان شب هم واجب تر است!هر گونه تخصیص اعتبار برای این کار سرمایه گذاری است نه هزینه. معلم باید آموزش ببیند باید حرفه ای آموزش ببیند. اگر می خواهیم نظام تعلیم وتربیت را استوار کنیم، اگر می خواهیم آموزش وپرورش را استوار کنیم، سند تحول بنیادین محقق بشود، باید معلم ها با پدیده های نو مثل اینترنت، فضای مجازی، فناوری های جدید مثل نانو، بایو آشنا شود.

به نظر شما در شرایط موجود آموزش و پرروش بر تربیت و پرورش بچه ها اثر گذارتر است یا فضای مجازی و اینترنت ؟

آموزش وپرورش، چون اثر آموزش وپرورش ماندگارتر و با ثبات تر است. بگم دلیلش چیست ؟ فضای مجازی موجش بیشتر است اما ماندگاریشان کمتر است .امواج چقدر ماندگار هستند؟ چقدررسوب می کنند؟ اجازه بدهید مثال بزنم، یک زمانی مهران مدیری می آید برره می سازد. بر روی ادبیات اثر می گذارد همه می گویند، من "بیدم" اما این "من بیدم" چند ماه طول می کشد؟ سه ماه، یا چهار ماه یا تا وقتی که آن فیلم روی آنتن هست می ماند. به محض این که این فیلم از روی آنتن رفت آن رسوبات فرهنگی ماند اما این الفاظ از بین می رود. اما اثر آموزش وپرورش چگونه است ؟ هنوز قصه کوکب خانم و دهقان فداکار و تصمیم کبری با اثر گذاری های فرهنگیش هست! آموزش وپرورش و معلم اثر گذاری فرهنگی دارند. ضمن این که گفتگوی چهره به چهره اثرگذاری بیشتری دارد خلاصه این که آموزش و پرورش و معلم اثر دارد و ماندگاری دارد اما مسائلی مانند فضای مجازی اثرگذاری می کنند سبک زندگی را تغییرمی دهند ارزش ها را بالا و پایین می کنند .

به نظر شما شهید مطهری اگرزنده بود وبلاگ داشت؟

حتما.

عضو صفحه فیس بوک می شد؟

نمی دانم!

چرا ؟

چون شهید مطهری را قانون گرا می دانستم

شما وبلاگ دارید؟

(با خنده) من یک کمی از وبلاگ هم بیشتر سایت دارم !

با خوانندگان وبلاگتان چقدر تعامل دارید مثلا تا حالا دعوت کردید نشستی از نزدیک با هم داشته باشید ؟

از نزدیک نه چون فرصتش را ندارم. اما کامنت ها و سوالات آنها را پاسخ می دهم. یک زمانی مسابقه گذاشتم.

عضو صفحه فیس بوک هستید ؟

نه عضو نیستم.

دلیل خاصی دارد ؟

چون قانون منعم کرده است

اما برخی اعضای کابینه عضو هستند ؟

باید جوابگوی قانون باشند

توصیه می کنید معلمان ومدارس وبلاگ داشته باشند ؟

من توصیه می کنم هرکسی که می تواند بنویسد و حرف برای گفتن دارد برود در فضای مجازی بنویسد.

کلیدواژه:

نظرات

از مصاحبه استاد محمدیان ،استفاده کردم ولی برایم این پرسش مطرح شد چرا یک عالم دینی و مجتهد که از مقامات ارشد نظام نیز هست از ورود به شبکه اجتماعی مانند فیس بوک اجتناب مى کند؟آیا این فرصتی نیست که اندیشه و أفکار شما از آن طریق منتشر شود ؟

آیا شما از مدارس هوشمند حمایت می کنید ؟ کاری که آقای حاجی بابایی کرد ،مسیر درستی بود؟من از نظرات فلسفی شما سر در نمى آورم ،یه کمی سطح بالا صحبت نمی کنند؟!

نظر دهید

Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.