ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
مقدمه
با تبریک خجسته میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز زن که مقارن با زاد روز فرخنده امام خمینی(ره) تعالی نیز می باشد، مقاله ذیل را که در بیستم جمادی الثانی 1406 مطابق با یازدهم اسفند ماه 1364، توسط آقای دکتر محمدیان نوشته شده است را جهت بهره برداری کاربران محترم تقدیم می دارد. امید است با آنکه نزدیک به سه دهه از نگارش آن می گذرد، بتواند روایتگر احساس و عاطفه نویسنده نسبت به ساحت قدسی فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد.«مدیریت سایت»
بسمه تعالی
بیستم جمادی الثانی سالروز میلاد کوثر، آن جوبیار جاری نور که از بهشت حق سرچشمه گرفته است و نور آن پرتو پر فروغ که ریشه در جان نبوت و شاخه در بیت امامت و ولایت دارد و آن فاطمه زهرا، صدیقه کبری و بتول عذرا، یگانه دخت پیامبر و همسر علی و مادر حسنین علیه السلام می باشد. میلادش بر رهروانش مبارک و روز میلادش به نام فرخنده روز زن بر زنان پاکدامن گرامی باد. چه خجسته انتخابی و چه نیکو تقارنی که روز میلاد فاطمه روز زن باشد و چه بجا خواهد بود که در چنین روزی با الهام از فاطمه از رسالت و وظیفه زن مسلمان سخن بمیان آید و زن مسلمان بعد از مشاهده دوران طولانی حاکمیت طاغوت بر فکر و جسم او و احساس تازیانه های ظلم و فساد بر پیکره ی خود، اعلام دارد که می خواهد شیعه زهرا باشد نه شیفته فریفتۀ شرق و غرب.
سخن گفتن از زهرا کاری بس سخت و دشوار است، چرا که وی ثمرۀ باغ وجودی پیامبر و گل نوشکفتۀ شاخسار نبوت می باشد، همان پیامبریکه خداوند در حق او فرمود: لولاک لولاک ما خلقت الافلاک پس گزاف و بیهوده نخواهد بود اگر بگوئیم عصارآ علت غایی عالم هستی زهراست و صدف عالم را فاطمه نیکو گوهر می باشد.
اما: آب دریا را اگر نتوان کشید قدر رفع تشنگی باید چشید
ما تشنگان فضیلت و کرامت را سزاوار است که از دریای وجودی زهرا که عین فضل وکمال است جرعه ای بنوشیم و جان و روان خود را شادابی و طراوت بخشیم . زیرا که حرارت گفتارشان جانهای افسرده و منجمد را تحرک و گرمی ، وکویر خشکیده ی جان را طراوت و سرسبزی می بخشد. کردارشان اسوه و الگو ونمونة عینی برای چگونه زیستن است که در لابلای این چگونه زیستن ، چگونه رفتن نیز ترسیم می گردد. به عبارت بهتر و دیگر رفتار و گفتارشان تفسیر و روشنگر انا لله واناالیه راجعون می باشد.
زهرا در طول حیات خود نه تنها الگوی زنان بلکه راهنمای مردان نیز بوده و می باشد و به تعبیر بهتر زهرا الگوی بشریت است، هر آنکه بخواهد انسانی زندگی کند زهرا او را درس میدهد.
مدت عمر زهرا با آنکه کوتاه و اندک بوده است ولی سراسر آن درس است و هر مرحله از آن دوران کلاسی جدید و درسی نو برای دانش آموزان مکتبش می باشد.
بهتر است دوران زندگی فاطمه را به سه مرحله تقسیم کنیم و آن عبادت است از:
1-دوران کودکی فاطمه
2-دوران ازدواج فاطمه
3- دوران مادربودن فاطمه
یعنی ما با ابعاد سه گانه فاطمه مواجه می شویم .
1- فاطمه دختر
2- فاطمه همسر
3- فاطمه مادر
در دوران کودکی با آنکه مادر خودرا از دست داد و غم فقدان مادر در دل او جای گرفت باز از تلاش و کوشش باز نایستاد وپدر را که رسالتی عظیم آغاز نموده بود ، یاری می کرد و همان موقع بود که لقب ام ابیها بخودگرفت. زهرا یار و غمخوار پدر است و چون پدر از ابلاغ رسالت الهی باز می گردد، فاطمه به استقبالش می رود و وی را در آغوش می کشد و از پیشرفت دعوتش سوال می نماید و پای سنگ خورده و خون آلود پدر را به آب دیده می شوید و او را تسلی می دهد.
حتی در هجرت تاریخ ساز پیامبر، همگام با پدر و همدوش و همراه با سایر مسلمانان مهاجر از مکه به مدینه هجرت می کند.
در مدینه سرفصلی جدید در حیات فاطمه آغاز می شود و آن ازدواج او با علی است . ازدواج وی با علی شاید از حساسترین مراحل زندگانی وی باشد چه این دوره در زندگی هر انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است ازدواج این دو وجود بزرگوار ، یعنی التقاء و بهم پیوستن دو بحر مواج و خروشان که با جوشش و خروش خود لولو و مرجان بیرون می ریزند بی آنکه طغیان کنند. مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لایبغیان فبای الاء ربکما تکذبان ، یخرج منهما اللولو و المرجان فبای الاء ربکما تکذبان
آری ثمره این پیوند مقدس و ازدواج پر برکت گوهرهای تابناکی همچون حسن و حسین و مرواریدهای درخشانی همانند زینب و کلثوم است که بر سر و گردن عالم بشریت می درخشند و می تابند.
فاطمه به عنوان همسر علی، یار و غمخوار اوست، علی آن بزرگمرد مجاهد که در طول ده سال و اندی زندگیش با فاطمه همیشه در جبهه های نبرد و مبارزه با کفر بوده است و ساحت و میدان غزا را آشناترین چهره بود و شمشیرش نیز آشنای گردن گردن فرازان و گردن کشان در مقابل اسلام و قرآن بود، آشنای زخمهای تن او هم فاطمه بود. چگونه است که چهرۀ علی را در نبرد احد مجسم کنیم، علی در رکاب پیامبر شمشیر میزند و از حریم حرمت رسول خدا محافظت می نماید، زخم سرتا سر وجودش را فرا گرفته است با اینهمه همچون پروانه ای دور شمع وجود پیامبر پر می کشد تا مبادا به حضرتش آسیبی رسد، بالاخره جنگ پایان می گیرد. مجروحین بستری می شوند، علی نیز مجروح وتن خسته است و فاطمه می خواهد به مداوایش بپردازد، گو اینکه زخمهای تن علی گل سرخ پرپر شده ای که تمامی پیکرش را فرا گرفته و در هر گوشه از بدنش گل نو شکفته ای سرباز زده و خون جاری است. زهرا زخمها را می خواهد با سوزن بهم وصله زند اما جایی برای فرو بردن سوزن نمی یابد چرا که زخمها آنقدر نزدیک هم هستند که جایی برای دوختن زخمها باقی نمانده است، به امر پیامبر پوستین روی زخم می کشند تا زخمها را بهم نزدیک کند بلکه جوش بخورد. اما فاطمه تا صبح بر بالای بالین علی بیدار است و چشمهایش نگران حال علی، نمیدانم این تکه را بنوسیم یا نه ؟ ولی بگذارید بگویم که شبی را نیز علی بر بالین فاطمه این چنین بیدار ماند اما فاطمه دیگر چشمانش را باز نکرد.
آری فاطمه آن یار و غمخوار علی و علی آن مونس و همراز فاطمه چه زیبا همسر و شوهری بودند اصلا کلام پیامبر چه پرمعناست که فرمودند : اگر علی نبود شوهر شایسته ای برای فاطمه نبود.
اگر بگوییم فاطمه نمونه با ارزش و واله و آموزنده و سازنده ای از چگونه انسان بودن و چگونه بنده بودن است و اگر بگوییم فاطمه مجسمه تمام نمای چگونه رَستن و چگونه رَستن است و اگر بگوییم فاطمه نمود واقعی و نمای ارزشمند چگونه به خدا پیوستن و چگونه زیستن است ، سخن بگزاف نگفته ایم .
خانه محقر و کوچک فاطمه در حقیقت بزرگترین دانشگاه و کلاس درس بود چرا که شاگردان این مدرسه بزرگترین معلمهای عالم بشریت اند . فرزندان تربیت یافته در این خاندان اسوه و الگوی ابدیت نمای عالم انسانیتند ، حسن و حسین مظهر ایمان و ایثار، صبر و استقامت، پایمردی و رادمردی اند و زینب و کلثوم فریاد گر حق و حقیقت و فریاد سرخ قیام و نهضت عاشورا .
کدامین مدرسه و دانشگاه در عالم تا بحال چنین تربیت یافتگانی را تحویل جامعه انسانی داده است؟!
ای فاطمه عزیز ، بگذار و اجازه بده (قلم بشکنم و عنان آن از دست بدهم) تا بی اختیار در این جولانگه عشق تو عشق ورزم به تو ارادت ورزم و احساس و درونم را و عاطفه و ارادتمندیم را هرچند نارسا بر زبان آورم .
ای فاطمه ، ای پاره تن پیامبر که رضایت حق در رضایت توست ، چگونه در پیشگاه قدسی تو سخن برانم که همه سخنوران ، سخن گفتن از شما آموخته اند .
ای فاطمه، ای ناموس هستی چگونه از مدح تو زبان فروبندم و سخن نگویم که شراره ها ی محبت تو در دلم زبانه میکشد و چگونه بر دوستدارانت ابراز محبت نکنم که دلشان به محبت تو عجین شده است و چگونه بر دشمنانت نفرین و لعن نکنم که دلم آکنده از غضب و خشم آنان است . نفرین ابدی خداوند بر آنان باد که حق ترا غصب نمودند و تو را مجروح و غمگین و آزرده خاطر کردند. مگر نشنیده بودند کلام پیامبر را که فرمود : فاطمه بضعة منی و من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله؟ بسوزند در آتش قهر و غضب و خدا آنانکه در خانه نبوت و ولایت را آتش زدند و برای همیشه بگریند آن چشمانی که چشمان فرزندان ترا گریان نمودند.
ای فاطمه از صفا و صمیمت تو با علی سخن به میان آورم یا از مهر و محبت تو با حسن و حسین . از مهر و شفقت تو بگویم یا از لطف و رحمت تو. ای کوثر همیشه جاری نور ، ای نور پرتلالو همیشه سوز ، ای مادر پدر ، و ای میوه دل او. بگویم که چگونه بعد از او ، بعد از نبوت ، از امامت و ولایت دفاع نمودی ، بگویم که چگونه در مسجد مدینه احتجاج کردی و بگویم که چگونه با مردم بی آزرم سخن گفتی ولی آنان چه بیشرمانه ترا یاری نکردند ،من نمی دانم در روز ولادت تو از بیت الاحزان بگویم یا نه ؟ ولی حزن و اندوه با تو همساز و همدم و قرین بود . آیا اجازه می دهی بر این ورق پاره بنویسم که فاطمه در ورودی مدینه با حسن و حسین می نشست و گریه می کرد. که چرا امت بعد از پیامبر امام خود را نشناخت ؟
ای فاطمه بنویسم که سفارش تو ، به زن مسلمان عصر ما این است که حجاب بهترین زینت و زیور اوست . بنویسم که فاطمه می فرمود : نیکو آن زنی است که او را نامحرم نبیند و او نامحرم نبیند. بگذار بنویسم که فاطمه عظمت و بزرگی را در اندیشه و ایمان یافته بود و ارزش و مقام والا را در روح متعالی و زهد و عبادت شناخته بود.
بگذار بنویسم که رضای فاطمه رضای حق است که رضای خدا را بر خواسته خود برگزیده بود .
ای فاطمه عزیز، بگذار بگویم که فاطمه تجلیگاه آیه فتبارک بود و تفسیر وجه الله.
ای فاطمه باید از تو بیاموزیم آموختن را، انتخاب را، ایثار را، مادری را، همسری را و دختری را. باید از تو آموخت چگونه بودن را، چگونه زیستن را، و چگونه مردن را. باید از تو اندوخت عفت را، عصمت را و طهارت و قداست را و باید به تو عشق ورزید و باید همگان به تو عشق ورزند چرا که تو صدیقه کبرایی یعنی مظهر تمام نمای صداقت. مرضیه راضیه ای یعنی مجسمه رضایت حق و تو طاهره ای یعنی روح مطهر و با طهارت قدسی و تو زکیه ای یعنی پاک شده از هر کاستی و افزون براو هر پاکی . و بالاخره تو فاطمه ای یعنی بریده از دنیا و مافیها و پیوسته به حضرت حق.
بگذار قلم بشکنم، دم فرو بندم خاموش شوم، بسوزم و بسازم که تو ای فاطمه فاطمه ای الگوی همیشه جاوید عالم بشریت و عزیز همیشه ماندگار در اوج مظلومیت تاریخ .
بیستم جمادی الثانی 1406
یازدهم اسفند 1364
محیالدین محمدیان
با تبریک خجسته میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز زن که مقارن با زاد روز فرخنده امام خمینی(ره) تعالی نیز می باشد، مقاله ذیل را که در بیستم جمادی الثانی 1406 مطابق با یازدهم اسفند ماه 1364، توسط آقای دکتر محمدیان نوشته شده است را جهت بهره برداری کاربران محترم تقدیم می دارد. امید است با آنکه نزدیک به سه دهه از نگارش آن می گذرد، بتواند روایتگر احساس و عاطفه نویسنده نسبت به ساحت قدسی فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد.«مدیریت سایت»
بسمه تعالی
بیستم جمادی الثانی سالروز میلاد کوثر، آن جوبیار جاری نور که از بهشت حق سرچشمه گرفته است و نور آن پرتو پر فروغ که ریشه در جان نبوت و شاخه در بیت امامت و ولایت دارد و آن فاطمه زهرا، صدیقه کبری و بتول عذرا، یگانه دخت پیامبر و همسر علی و مادر حسنین علیه السلام می باشد. میلادش بر رهروانش مبارک و روز میلادش به نام فرخنده روز زن بر زنان پاکدامن گرامی باد. چه خجسته انتخابی و چه نیکو تقارنی که روز میلاد فاطمه روز زن باشد و چه بجا خواهد بود که در چنین روزی با الهام از فاطمه از رسالت و وظیفه زن مسلمان سخن بمیان آید و زن مسلمان بعد از مشاهده دوران طولانی حاکمیت طاغوت بر فکر و جسم او و احساس تازیانه های ظلم و فساد بر پیکره ی خود، اعلام دارد که می خواهد شیعه زهرا باشد نه شیفته فریفتۀ شرق و غرب.
سخن گفتن از زهرا کاری بس سخت و دشوار است، چرا که وی ثمرۀ باغ وجودی پیامبر و گل نوشکفتۀ شاخسار نبوت می باشد، همان پیامبریکه خداوند در حق او فرمود: لولاک لولاک ما خلقت الافلاک پس گزاف و بیهوده نخواهد بود اگر بگوئیم عصارآ علت غایی عالم هستی زهراست و صدف عالم را فاطمه نیکو گوهر می باشد.
اما: آب دریا را اگر نتوان کشید قدر رفع تشنگی باید چشید
ما تشنگان فضیلت و کرامت را سزاوار است که از دریای وجودی زهرا که عین فضل وکمال است جرعه ای بنوشیم و جان و روان خود را شادابی و طراوت بخشیم . زیرا که حرارت گفتارشان جانهای افسرده و منجمد را تحرک و گرمی ، وکویر خشکیده ی جان را طراوت و سرسبزی می بخشد. کردارشان اسوه و الگو ونمونة عینی برای چگونه زیستن است که در لابلای این چگونه زیستن ، چگونه رفتن نیز ترسیم می گردد. به عبارت بهتر و دیگر رفتار و گفتارشان تفسیر و روشنگر انا لله واناالیه راجعون می باشد.
زهرا در طول حیات خود نه تنها الگوی زنان بلکه راهنمای مردان نیز بوده و می باشد و به تعبیر بهتر زهرا الگوی بشریت است، هر آنکه بخواهد انسانی زندگی کند زهرا او را درس میدهد.
مدت عمر زهرا با آنکه کوتاه و اندک بوده است ولی سراسر آن درس است و هر مرحله از آن دوران کلاسی جدید و درسی نو برای دانش آموزان مکتبش می باشد.
بهتر است دوران زندگی فاطمه را به سه مرحله تقسیم کنیم و آن عبادت است از:
1-دوران کودکی فاطمه
2-دوران ازدواج فاطمه
3- دوران مادربودن فاطمه
یعنی ما با ابعاد سه گانه فاطمه مواجه می شویم .
1- فاطمه دختر
2- فاطمه همسر
3- فاطمه مادر
در دوران کودکی با آنکه مادر خودرا از دست داد و غم فقدان مادر در دل او جای گرفت باز از تلاش و کوشش باز نایستاد وپدر را که رسالتی عظیم آغاز نموده بود ، یاری می کرد و همان موقع بود که لقب ام ابیها بخودگرفت. زهرا یار و غمخوار پدر است و چون پدر از ابلاغ رسالت الهی باز می گردد، فاطمه به استقبالش می رود و وی را در آغوش می کشد و از پیشرفت دعوتش سوال می نماید و پای سنگ خورده و خون آلود پدر را به آب دیده می شوید و او را تسلی می دهد.
حتی در هجرت تاریخ ساز پیامبر، همگام با پدر و همدوش و همراه با سایر مسلمانان مهاجر از مکه به مدینه هجرت می کند.
در مدینه سرفصلی جدید در حیات فاطمه آغاز می شود و آن ازدواج او با علی است . ازدواج وی با علی شاید از حساسترین مراحل زندگانی وی باشد چه این دوره در زندگی هر انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است ازدواج این دو وجود بزرگوار ، یعنی التقاء و بهم پیوستن دو بحر مواج و خروشان که با جوشش و خروش خود لولو و مرجان بیرون می ریزند بی آنکه طغیان کنند. مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لایبغیان فبای الاء ربکما تکذبان ، یخرج منهما اللولو و المرجان فبای الاء ربکما تکذبان
آری ثمره این پیوند مقدس و ازدواج پر برکت گوهرهای تابناکی همچون حسن و حسین و مرواریدهای درخشانی همانند زینب و کلثوم است که بر سر و گردن عالم بشریت می درخشند و می تابند.
فاطمه به عنوان همسر علی، یار و غمخوار اوست، علی آن بزرگمرد مجاهد که در طول ده سال و اندی زندگیش با فاطمه همیشه در جبهه های نبرد و مبارزه با کفر بوده است و ساحت و میدان غزا را آشناترین چهره بود و شمشیرش نیز آشنای گردن گردن فرازان و گردن کشان در مقابل اسلام و قرآن بود، آشنای زخمهای تن او هم فاطمه بود. چگونه است که چهرۀ علی را در نبرد احد مجسم کنیم، علی در رکاب پیامبر شمشیر میزند و از حریم حرمت رسول خدا محافظت می نماید، زخم سرتا سر وجودش را فرا گرفته است با اینهمه همچون پروانه ای دور شمع وجود پیامبر پر می کشد تا مبادا به حضرتش آسیبی رسد، بالاخره جنگ پایان می گیرد. مجروحین بستری می شوند، علی نیز مجروح وتن خسته است و فاطمه می خواهد به مداوایش بپردازد، گو اینکه زخمهای تن علی گل سرخ پرپر شده ای که تمامی پیکرش را فرا گرفته و در هر گوشه از بدنش گل نو شکفته ای سرباز زده و خون جاری است. زهرا زخمها را می خواهد با سوزن بهم وصله زند اما جایی برای فرو بردن سوزن نمی یابد چرا که زخمها آنقدر نزدیک هم هستند که جایی برای دوختن زخمها باقی نمانده است، به امر پیامبر پوستین روی زخم می کشند تا زخمها را بهم نزدیک کند بلکه جوش بخورد. اما فاطمه تا صبح بر بالای بالین علی بیدار است و چشمهایش نگران حال علی، نمیدانم این تکه را بنوسیم یا نه ؟ ولی بگذارید بگویم که شبی را نیز علی بر بالین فاطمه این چنین بیدار ماند اما فاطمه دیگر چشمانش را باز نکرد.
آری فاطمه آن یار و غمخوار علی و علی آن مونس و همراز فاطمه چه زیبا همسر و شوهری بودند اصلا کلام پیامبر چه پرمعناست که فرمودند : اگر علی نبود شوهر شایسته ای برای فاطمه نبود.
اگر بگوییم فاطمه نمونه با ارزش و واله و آموزنده و سازنده ای از چگونه انسان بودن و چگونه بنده بودن است و اگر بگوییم فاطمه مجسمه تمام نمای چگونه رَستن و چگونه رَستن است و اگر بگوییم فاطمه نمود واقعی و نمای ارزشمند چگونه به خدا پیوستن و چگونه زیستن است ، سخن بگزاف نگفته ایم .
خانه محقر و کوچک فاطمه در حقیقت بزرگترین دانشگاه و کلاس درس بود چرا که شاگردان این مدرسه بزرگترین معلمهای عالم بشریت اند . فرزندان تربیت یافته در این خاندان اسوه و الگوی ابدیت نمای عالم انسانیتند ، حسن و حسین مظهر ایمان و ایثار، صبر و استقامت، پایمردی و رادمردی اند و زینب و کلثوم فریاد گر حق و حقیقت و فریاد سرخ قیام و نهضت عاشورا .
کدامین مدرسه و دانشگاه در عالم تا بحال چنین تربیت یافتگانی را تحویل جامعه انسانی داده است؟!
ای فاطمه عزیز ، بگذار و اجازه بده (قلم بشکنم و عنان آن از دست بدهم) تا بی اختیار در این جولانگه عشق تو عشق ورزم به تو ارادت ورزم و احساس و درونم را و عاطفه و ارادتمندیم را هرچند نارسا بر زبان آورم .
ای فاطمه ، ای پاره تن پیامبر که رضایت حق در رضایت توست ، چگونه در پیشگاه قدسی تو سخن برانم که همه سخنوران ، سخن گفتن از شما آموخته اند .
ای فاطمه، ای ناموس هستی چگونه از مدح تو زبان فروبندم و سخن نگویم که شراره ها ی محبت تو در دلم زبانه میکشد و چگونه بر دوستدارانت ابراز محبت نکنم که دلشان به محبت تو عجین شده است و چگونه بر دشمنانت نفرین و لعن نکنم که دلم آکنده از غضب و خشم آنان است . نفرین ابدی خداوند بر آنان باد که حق ترا غصب نمودند و تو را مجروح و غمگین و آزرده خاطر کردند. مگر نشنیده بودند کلام پیامبر را که فرمود : فاطمه بضعة منی و من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله؟ بسوزند در آتش قهر و غضب و خدا آنانکه در خانه نبوت و ولایت را آتش زدند و برای همیشه بگریند آن چشمانی که چشمان فرزندان ترا گریان نمودند.
ای فاطمه از صفا و صمیمت تو با علی سخن به میان آورم یا از مهر و محبت تو با حسن و حسین . از مهر و شفقت تو بگویم یا از لطف و رحمت تو. ای کوثر همیشه جاری نور ، ای نور پرتلالو همیشه سوز ، ای مادر پدر ، و ای میوه دل او. بگویم که چگونه بعد از او ، بعد از نبوت ، از امامت و ولایت دفاع نمودی ، بگویم که چگونه در مسجد مدینه احتجاج کردی و بگویم که چگونه با مردم بی آزرم سخن گفتی ولی آنان چه بیشرمانه ترا یاری نکردند ،من نمی دانم در روز ولادت تو از بیت الاحزان بگویم یا نه ؟ ولی حزن و اندوه با تو همساز و همدم و قرین بود . آیا اجازه می دهی بر این ورق پاره بنویسم که فاطمه در ورودی مدینه با حسن و حسین می نشست و گریه می کرد. که چرا امت بعد از پیامبر امام خود را نشناخت ؟
ای فاطمه بنویسم که سفارش تو ، به زن مسلمان عصر ما این است که حجاب بهترین زینت و زیور اوست . بنویسم که فاطمه می فرمود : نیکو آن زنی است که او را نامحرم نبیند و او نامحرم نبیند. بگذار بنویسم که فاطمه عظمت و بزرگی را در اندیشه و ایمان یافته بود و ارزش و مقام والا را در روح متعالی و زهد و عبادت شناخته بود.
بگذار بنویسم که رضای فاطمه رضای حق است که رضای خدا را بر خواسته خود برگزیده بود .
ای فاطمه عزیز، بگذار بگویم که فاطمه تجلیگاه آیه فتبارک بود و تفسیر وجه الله.
ای فاطمه باید از تو بیاموزیم آموختن را، انتخاب را، ایثار را، مادری را، همسری را و دختری را. باید از تو آموخت چگونه بودن را، چگونه زیستن را، و چگونه مردن را. باید از تو اندوخت عفت را، عصمت را و طهارت و قداست را و باید به تو عشق ورزید و باید همگان به تو عشق ورزند چرا که تو صدیقه کبرایی یعنی مظهر تمام نمای صداقت. مرضیه راضیه ای یعنی مجسمه رضایت حق و تو طاهره ای یعنی روح مطهر و با طهارت قدسی و تو زکیه ای یعنی پاک شده از هر کاستی و افزون براو هر پاکی . و بالاخره تو فاطمه ای یعنی بریده از دنیا و مافیها و پیوسته به حضرت حق.
بگذار قلم بشکنم، دم فرو بندم خاموش شوم، بسوزم و بسازم که تو ای فاطمه فاطمه ای الگوی همیشه جاوید عالم بشریت و عزیز همیشه ماندگار در اوج مظلومیت تاریخ .
بیستم جمادی الثانی 1406
یازدهم اسفند 1364
محیالدین محمدیان
نوع مقاله:
- 13522 مرتبه بازدید
نظرات
ميترا دادور
4 ارديبهشت, 1393 - 09:11
لینک مستقیم
سلام بر فاطمه الگوی زن مسلمان
سولماز پيروز
4 ارديبهشت, 1393 - 09:21
لینک مستقیم
درخواست معرفی کتاب
بچه مدرسه اي
4 ارديبهشت, 1393 - 09:24
لینک مستقیم
پرسش
محمديان
5 ارديبهشت, 1393 - 00:27
لینک مستقیم
کتاب فاطمه فاطمه است از جمله
مريم
21 فروردين, 1394 - 06:48
لینک مستقیم
فاطمه سلام الله علیها الگوی بشریت
نظر دهید