فاطمه سلام الله علیها حجتی بر حجتهای الهی و روشنگر راه امت خدایی

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت فاطمه زهرا سّلام الله علیها نشان حقانیت تفکّر و اندیشهی شیعی در شناسایی جانشین پیامبر اسلام صلّی الله علیهوآله و تئوری امامت در اداره حکومت و رهبری جامعه اسلامی است.
آنچه از ایشان در خطبه معروف فدک نقل شده است که فرمود: «و جعل طاعتنا نظاماً للملة وامامتنا امانا من الفرقة- خداوند پیروی از ما را موجب انتظام امور و رهبری ما را مایهی امان و امنیت از جدایی و پاشیدگی نظام اجتماعی امّت اسلامی قرار داده است.» به همین حقیقت تاکید میکند.
رفتار او پس از رحلت نبوی، حجّت امت برای شناسایی امام واجب الاطاعة بعد از پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله است. در روایت نبوی است که فرمودند:«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةَ الجَاهِلِیة-اَو-میتةً جاهِلیةً» حدیثی که مورد قبول تمام فرق اسلامی اعم از شیعه و سنّی است و همه بر آن متّفق هستند. از سوی دیگر همه فرق اسلامی به ایمان و عظمت شخصیت فاطمهی زهرا سلام الله علیها و محبوبیت او نزد پیامبر گرانقدر اسلام اعتراف و اقرار دارند و او را بضعة النّبی میشناسند و رضایت او را حسب فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله، رضایت خداوند میشمارند. اگر همین روایت که شناسایی امامِ زمانِ هر مسلمان بر او واجب است را لازمهی ایمان بدانیم، باید بپرسیم: فاطمهی زهرا سلام الله علیها در شناسایی امام زمانِ خود چه کردهاست؟ و چه کسی را به عنوان امام خود برگزیده استو او را به دیگران معرفی کرده است؟
یقیناً آنچه از تاریخ اسلام برمیآید و خطبهی غرّای فدکیهی ایشان بر آن دلالت دارد، او به آنچه در سقیفه به عنوان جانشین پیامبر اتفاق افتاد، مُهر تأیید نزد و با آن مخالفت کرد. یقیناً اگر خروجی نشست سقیفه، جانشین واقعی و امام جامعهی اسلامی بود نباید زهرا سلام الله علیها بدان اعتراض میکرد و آن را به رسمیت نمیشناخت! زیرا عدم اعتراف به امام بر حقّ، مرگ جاهلانه، یعنی مردن به عقیدهی جاهلی رادر پی دارد!!
اما این رفتار فاطمی حکایت از آن دارد که وی با اعتاض به این موضوع و یادآوری پیامد و کارکرد امامت اسلامی یعنی انتظام امور مسلمین و پیشگیری از هم پاشیدگی اجتماعی امّت ، تلاش بر این میکند که دستآوردهای نهضت جهانی اسلام و دعوت نبوی را پاس بدارد و از ارتجاع و ارتداد جانعهی اسلامی به مدنیّت جاهلی و باورهای کفرآمیز و شرکآلود جلوگیری کند. همین باور و اندیشه بر او تکلیفی گران تحمیل میکند که تحمّل آن به غیر عنصر مؤمنی همچون فاطمه سلام الله علیها امکانپذیر نیست. تلاش او در روشنگری، افشاگری و دفاع از حق به قیمت جان و سلامتِ او و امنیت خانه و خانوادهی او تمام میشود.
قطعاً هیچ کس از صحابه و تابعین و حتی مسلمانان امروز نمیتوانند بگویند که فاطمه امام خود را نشناخت و العیاذ بالله به مرگ جاهلی جهان را وداع نمود! و اگر این اذعا را نتوان کرد ، نمیتوان نیز ادعا کردکه فاطمه سلام الله علیها به فرایند انتخاب جانشین پیامبر رضایت داد و خروجی سقیفه را تأیید نمود، بلکه به شهادت تاریخ ،اولاً به اعتقاد او این کار را از اختیارات مر دم نبود و نصب امام را از جانب خداوند متعال میدانست. ثانیاً نسبت به خروجی سقیفه عدم رضایت خودرا به نمایش گذاشت و این در حالی است که رضایت و نارضایتی اونشان از رضایت و غضب الهی داشت و دارد!
فاطمه اساساً پایهی استدلال اصحاب سقیفه را چوبین و تکیه زده بر دیوارهی نفاق میداند که جسمشان عجیب و روحشان بسیار نااستوار و باژگونه از منطق دین است.
پس امام فاطمه کیست؟
پاسخ یک کلمهای این پرسش، سرّالاسرار نهفته در لیلةالقدر است که قرآن در فرود آمده است تا با مدد روح و فرشته انسانیت را بدان راز هدایتگر و رهنمون باشد. قران نازل شده جز به امام فاطمه که راز آن را سربسته با ما واگویی کرد و آن را به اشاره در میانهی در و دیوار با آه و استمداد باز خواند، امکان پذیر نیست.
فاطمه، علی را شناخت و شناساند و خود فاطمه و راز فاطمه را نیز باید با علی شناخت. همین است که فاطمه و راه و روش و سیرهی فاطمه سلام الله علیها حجت است برتمام حجتهای الهی و اسوه و الگوست برای انسان کامل که کمال انسانیت را او هادی و راهبر است. اللهم عجّل فرجه.
نوع مقاله:
- 2836 مرتبه بازدید
نظرات
کاربر مهمان
26 دى, 1399 - 23:30
لینک مستقیم
فاطمة بضعة منی
کاربر مهمان
29 دى, 1399 - 21:08
لینک مستقیم
حجت یعنی سند حقانیت
نظر دهید