هفت‌خین به جای هفت‌سین در جبهه

حجت‌الاسلام و المسلمین محی‌الدین بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی در گفت‌وگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، به بیان خاطره نوروزی پرداخت و اظهار داشت: مهمترین خاطره نوروزی بنده مربوط به خاطره نوروزی دفاع مقدس است.

وی ادامه داد:‌ در زمان جنگ، ایام عید نوروز با برخی از عملیات‌های بزرگ همراه می‌شد مانند خیبر، فتح‌المبین و طریق‌القدس که یا آغاز و یا ادامه آن همراه با نوروز بود.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمدیان اضافه کرد:‌ یادم می‌آید در گیلانغرب با لشکر عاشورا و در روز عید نوروز حضور داشتم که بچه‌ها به جای هفت‌سین، هفت‌خین درست کرده بودند یعنی این سفره از خاک، خمپاره و خنجر سرنیزه تشکیل شده بود و لطف و صفای خاصی داشت.

رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی،‌ تصریح کرد: بعضی از آنها شهید شدند و خاطر سبز آنها به عنوان هفت‌‌سین همیشگی ماست و همیشه سبز باقی می‌ماند.

وی خاطر نشان کرد: وقتی به یاد آنها می‌افتم غبطه می‌خورم البته نه برای جنگ بلکه برای آن دوستی‌ها، مهربانی‌ها و مودت و دور هم بودن‌های دوران دفاع مقدس.

نظرات

یاد آن روزهای خوب خدایی بخیر، روزهای جهاد و شهادت ، روزهای همت و غیرت ،روزهای عاشورا و قمر بنی هاشم ،روزهای گردانها و دسته ها روزهای شناسایی و تخریب،روزهای خمپاره شصت و آر پی جی پنج، روزهای دعای کمیل و شبهای مناجات ، عیدهای بی تکلف و ایستگاه صلواتی ، برای شادی روح شهدا ، شفای مجروحان ،عاقبت بخیری ایثارگران و آزادگان و همه و همه صلوات

واقعا چرا لطف و صفا و مهربانی از همه رخت بربسته ولی همه به دنبال آنند؟! آیا خود ما که همیشه با حسرت از صفای روابط گذشته یاد میکنیم آیا خود ما اندکی از آن لطف وصفا را در رابطه ها داریم که آن را از دیگران انتظار داریم! کاش همه از خود شروع کنیم...

یک عمر دل اسیر کمند خیال بود یک عمر چشم خیره به نقش زوال بود گفتند گوش کن سخن اهل علم را ما گوش کرده ایم ، فقط قیل و قال بود پرسیدم از حکیم ، عدم هست یا که نیست؟  دیدم جواب مسئله اش هم سوال بود پا بر صراط عشق نهادند بی رهان زاهد هنوز در کشش حرف ضال بود واعظ ز عقل دم زد و پرسیدمش که چیست؟ با آن زبان سفسطه، گویی که لال بود زخمی به ماندگاری زخم زبان که دید آئین شیخ یک سره بر این روال بود تا شهروند خویشتن خویش بوده ایم دنیای ما حکایت سنگ و سفال بود جستیم عافیت ز خم و پیچ زندگی دیدیم عاقبت که خیالی محال بود آهی ز دل کشیدم و تا کوی دوست رفت دیدار ما نتیجة این اتصال بود ارفع مجال و فرصت هر کس به عمر خویش تنها به قدر گفتن یک شرح حال بود  ارفع کرمانی

خوبی و زیبایی مطلوب انسان است ،چون فطرت انسان با آن سرشته است . خوب ، خوب است از هرکس سر بزند به این خاطر است که دل ما به خوبی ها تنگ می شود و حسرت روزهای خوب و آدمای خوب را می خوریم هرچند که خودمان آنطور نباشیم ولی بهتر است هر کاری را از خودمان شروع کنیم.

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: استاد، چه شده که این‌گونه اشک می‌ریزید؟ آیا کسی به شما چیزی گفته؟ شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: آری... یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرد. همه با نگرانی پرسیدند: مگر چه گفت شیخ در جواب می‌گوید: او به من گفت: شیخ جعفر، من همانی هستم که همه می‌گویند، آیا تو هم همانی هستی که می‌گویند؟! و این سؤال حالم را عجیب دگرگون کرد. بیایید ما نیز این سؤال را از خودمان بپرسیم: آیا ما، همانی هستیم که همه می گویند؟!

"و گفت: ما مبتلا شدیم به روزگاری که نیست درو آداب اسلام و نه نیز اخلاق جاهلیت و نه احکام خداوندان مروّت." تذکرة الاولیاء - ذکر ابوبکر واسطی

نظر دهید

Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.