فرهنگ پیشرو

امروز ، درآیینۀ دیروز، فردا را دیدن کارمهمی است ولی مهم تر ازآن عبرت آموختن از دیروز برای ساختن فردایی بهتر از امروز است . اگر فرد و یا جامعه ایی این چنین واین گونه نباشد ، بدون تردید خسارت کرده است.
سالی راپشت سر گذارده و اولین فصل سال جدید را آغاز کرده ایم و سالهای بیشماری نیز در پیش روی ما و ملت ما قرار دارد. ولی نتیجه ی کار دیروز ما همانند سال بیشماری نیز در پیش روی ما و ملت ما قراردارد. ولی نتیجه ی کار دیروز ما همانند سال، پایان نپذیرفته است وشاید زمانهای طولانی همراه ماباشد. کارها واقدامات امروز ما نیز درفرداهای ما اثرگذار خواهد بود. لذا تورق صفحات گذشته ی زندگی خود درعرصه های مختلف و امعان نظر درآنچه گذشته و می گذرد، می تواند ما را در پیش بینی و پیش گویی آینده توانا سازد، وبه همین خاطر مغتنم و با ارزش است.
فرهنگ، مقوم حیات اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی یک ملت و بردارهویت اوست . علیرغم تأثیر گذاری های سیاست، اجتماع واقتصاد بر روی عناصرفرهنگی، ولی برپایی وپا برجایی همه ی آنها به قوام فرهنگ است. رشد واعتلای آحاد مردم در عرصه های گوناگون وتوانمندی ورضایت آنها برای ایفای مسؤلیت خود مقتضی فرهنگ پیشرو و بالنده است. جوامع فاقد ریشه های فرهنگی وباور های اعتقادی وهویت تاریخی، هرچند می توانندبه مظاهری از رشدوتوسعه نیز دست یابند ولی مطالعات وپژوهشهای جامعه شناختی و روان شناختی نشان می دهدکه از تعادل و تعالی کم بهره اند. نمونه های تاریخی این جوامع اندک نیست که درمدت زمانی کوتاه ظهور وسقوط آنان رقم خورده است ودردوره ی معاصر نیز شاهد ظهور دولت ها ومدنیت هایی هستیم که به دلیل فقدان ریشه های عریق فرهنگی ودینی وملی از قوام وانسجام برخوردار نبوده ویا ازتعادل فردی واجتماعی به دور مانده اند. البته یادآوری این نکته بس ضروری است، هرچند ملت های ریشه دار ودارای فرهنگ پیشرو صاحب باورها واعتقادات قلبی وایمانی ، علیرغم فشارهای روزگار توانسته اند ثبات خود رابر صفحه ی روزگار بنگارند، اما این نه به آن معناست که آسیب وآفت به ارکان ویامتن حیات فردی وجمعی آنها راه پیدا نمی کند ویا آنها رادر معرض تهدید قرارنمی دهد.
باید دانست که فرهنگ ودین وتمدن نیز همانندهر موجود زنده وپویاتأثیر پذیر است ومی تواند با مساعدت شدن زمینه ها، رشد وکمال یابد. همچنانکه آفت ها، کژی ها وانحراف ها نیز می توانند آنها را از رشد و شکوفایی، تعالی و ترقی باز دارند وبه جای پیشرفت، پس رفت آنها را موجب می شوند.
شناسایی نقاط قوت وضعف فرهنگی در هردوره و مقطعی امری لازم است تا با آسیب شناسی به موقع از گسترش آفت ها که به آسیب زایی جدی منجر می شود وجبران آن را بسیار مشکل می نماید، جلوگیری شود.هرچند دراین مجال فرصت بحث پر دامنه امکان پذیر نیست ولی یادآوری نکاتی چند حائز اهمیت است.
ازجمله آفت های فرهنگی ، سطحی نگری ، ظاهربینی و ساده انگاری در تحلیل و اکتفاء به لایه های بیرونی است. فرهنگ دارای مؤلفه های گوناگونی است که به طور شبکه ای وبه هم تنیده است که خود موجب ایجاد رابطه های به هم پیچیده دربین عناصر ومخاطبان می شود. اگر درشناسایی این مولفه ها دقیق وجدی نشویم هجوم عناصر بیگانه فرهنگی می تواند با ایجاد اختلال درشبکه ی ارتباطی ، پیام های فرهنگی رابه انحراف وتحریف گرفتار سازند. نتیجه ی تغییر وجابجایی گروههای مرجع است. گروههای مرجع در شکل گیری رفتارهای فرهنگی واجتماعی وسیاسی در میان آحاد اجتماعی بسیار مؤثر هستند. به عنوان مثال درجریان پیروزی انقلاب اسلامی وشکل گیری نظام جمهوری اسلامی ، روحانیت و رهبری امام(ره) عهده دار مرجعیت فکری توده های مردم بوده اند. مردم برای اقدام ازپیام ، روش ومنش رهبران دینی الهام می گرفتند ویا دربین جوانان در سالهای اخیر، عناصر روشنفکر دانشگاهی به عنوان چهره های فریخته وفرهنگی ازنوعی مقبولیت قابل توجه برخوردار بوده اند والبته هنوز این مرجعیت فکری ومقبولیت بادر صدهایی ازآسیب وکاهش به صورت کارآمد ومشروع باقی است امابه نظر می رسد جریان سومی ؛ که دربسیج پوپولیستی وهیجانی می تواند خود راکارآمد نشان دهد، نیز در راه است ومیدانهای مانوری نیز برای خودذرعرصه های ورزشی، تفریحی واجتماعات عمومی فراهم کرده است . این جریان از ریشه ی عمیق دینی وفکری برخوردار نیست امابه لحاظ تاریخی به عنوان یک صنف وطبقه درمیان مردم ما سابقه داشته اند والبته به مانند همه شئون حیات امروز، ازتأثیر پذیری روزگار جدید ومقتضیات آن نیز بدور نمانده است.
درتاریخ اجتماعی ایران باعنوان هایی همانند عیاران، پهلوانان، لوطیان وجاهلان محل برخورد کرده ایم که از این عناوین گاهی باجنبه ی مثبت ودارای ویژگی هاییی همچون فتوت وجوانمردی، دستگیری از افتادگان، اهل غیرت وتعصب یادشده است وگاهی نیز نگاهی منفی به آنان بوده وآنها رابا صفاتی همچون شرور، بی مبادلات، مزاحم، بزن بهادر وعربده کش وزورگیر وچهر سوق نشین معرفی کرده اند. صد البته این معرفی ها هر کدام ناظر به ظهور رفتارهای غالب این طبقه درهر دور و زمان بوده است ولی مشخصه ی مشترک درهر نگاهی، فقدان تفکر واندیشه وزیست عامیانه وعوامانه دراین طبقات است.
در پی گیری سابقه ی این طبقه ومطالعات جامعه شناختی و رفتار شناسی اجتماعی به این مطلب نیز می توان پی برد که درمقاطعی از تاریخ اجتماعی کشور ما همین تیپ اجتماعی توانسته است جریان فرهنگی – سیاسی خاصی را پدید آورد وبه تعبیری نقش آفرینی اجتماعی، فرهنگی کند. نیازی به روزگاران دورتر نیست، درهمین دهه های اخیر درحکومت رضاخان درغائله جمهوری خواهی،کشف حجاب، در دوره ی محمدرضا کودتای 28 مرداد وشکل گیری برخی از گودها، غارها وقلعه ها نقش منفی این طبقه به چشم می خورد. البته درحوادثی همانند قیام 15 خرداد، راه اندازی برخی دسته جات عزاداری رگه های مثبتی از ورود این جریان مشهود است. اماآنچه امروز به صورت یک امر نگران کننده قابل توجه است مرجعیت یافتن این طبقه برای رفتارهای اجتماعی جوانانی که به تبع خوی وخصلتهای سنی خویش به هیجان وشور وبه تعبیرهای امروزی به ماجراهای اکشن تمایل بیشتر نشان می دهد. نمونه های مانور این حرکتها در رفتارهای جمعی بعد از مسابقات فوتبال در سالهای اخیر مشاهده شده است وعلیرغم یادآوریهای وتذکرات مشفقانه ازسوی گروههای مرجع پیشین، توجه به آنهابسیار کم بوده است. ولی نکته دیگری که امروز نگران کننده تراز این میدان مانور است، عرصه ی‌تجمعات وهیئات مذهبی وعزاداری است. ظهور روشهای نووبدیعی که حداقل درطول سالیان بعداز انقلاب اسلامی سابقه نداشته است، همانند تعزیه گردانی، شبیه سازی؛ خواندن متون حاکی ازنوعی مفاهیم غلوآمیز ویارفتارهای درویش مابانه خانقاهی وبرافراشتن علم وکتل های بانشان خاص وتصاویر منسوب به حضرات معصومین علیهم السلام؛حکایت ازنوعی فناتیک ولمپنیزم مذهبی می دهد، که درآن جاهلهای محل بیشتر نقش دارندتا عاقلها و.....دوام این رفتارها‌که‌به دنبال بروز‌برخی ازناهنجاریهای اخلاقی ورفتاری برای آمرزش وبخشیدن، شکل می گیرد، عزاداری وبزرگداشت شعائر دینی رابه حدیک فیلم فصلی وموسمی همراه باتحریف وانحراف تنزل می دهد.
من سعی می کنم باطرح چندسؤال ازمحققان وصاحب نظران، توجه آنان رابه موضوعی معطوف کنم که غفلت از ریشه های پاسخ آنها، مارادر معرض بحران خطرناک قرارمی دهد.
1- ظهورپدیده ی عکس وتصویر منسوب به ائمه علیهم السلام ازغدیر1422واوج آن درمحرم1423نشان ازچه چیزی دارد؟این پرده هاوتصاویربه جای کدام عکس هانشسته اند؟
2- ظهور چهره های درجه ی دوم وسوم ازگویندگان مذهبی درمجالس رسمی ورسانه ای که مخاطب میلیونی دارند، ونقل داستان، حکایت،خواب، کشف والهام به جای تحقیق، پژوهش، قرآن ومعارف دین وتحریک احساس وعواطف به جای تحریک عقول واندیشه چه آثاری را درپی خواهد داشت؟
3- معرفی مجالس دینی وجمع اجتماع علاقمندان به اهل بیت علیهم السلام با نام مداحان وذاکران بزرگواربه جای واعظان وعالمان ومتفکران ازچه پدیده ای حکایت می کند؟ یادآوری می کنم که قصدمن، پایین آوردن جایگاه ذکر وذاکری نیست، بلکه قصدم تغییر ذائقه مخاطبب ازفهم وتفقه در دین، به حس وشنیدن ازدین است وهمین می تواند دلایلی داشته باشد که باید به آنها توجه نمود.
4- تولید وپخش آثاری همانند شب دهم ازتلویزیون حامل چه‌ پیامی بود؟ ضمن اینکه راقم سطور به ظرافت ها و اهمیت برنامه سازی تلویزیونی درتلاقی ایامی همانند محروم و فروردین توجه دارد و به نیت وقصد خیرخواهانه ی عوامل تولید و پخش آن احترام قایل است ونسبت به زیبایی ها وجذابیت های بصری وفرم ساخت اذعان می کند. اما کدام پیام ازعاشورا، ومحرم وحسین بن علی علیهماالسلام در ذهن جان مخاطب آن نشست؟ و معرفت افزای اوشد؟ و فراتر از همه این مجموعه ی تلویزیون درصدد بیان مرجعیت فکری کدام گروه بود؟
آری، امروز سطحی نگری ، ساده اندیشی ازجمله آفات فرهنگی درحوزه ی دین ودینداری است که در گام اول به تغییر مرجعیت فکری واندیشه ای می انجامد واگر این خطر جدی تلقی نشود، فرقه سازی ومذهب آفرینی های جدید شکل می گیرد. یاران بهوش باشید.
وما ارید الا الاصلاح و ما توفیقی الا بالله
محی الدین بهرام محمدیان

*. سرمقاله نیایش، شماره 9 بهار 81.

نوع مقاله:

نظرات

ای کاش اندیشمندان یادداشتها و نوشته های خود را با تاریخ منتشر می کردند تا معلوم شود در گذر زمان چگونه می اندیشند آیا رأی و نظر آنها عوض شده ویا اینکه مواضع آنها چه تفاوتی کرده است؟از استاد محمدیان باید تقدیر کرد که در دوره ها و دولتهای مختلف بر مواضع اصولی خود ثابت قدم و استوار مانده اند. با احترام وتشکر سید کمال الدین خبیری صفوی

من به عنوان دانشجوی رشته گرافیک و هنر احساس میکنم اگر به محتوای این مقاله ده سال پیش در دوره اصلاحات ویا بعد از آن وزارت ارشاد وصدا و سیما توجه می کردند چه قدر وضع هنر متفاوت با امروز بود.ای کاش بحثهای همانند فلسفه هنر ویا هنر از منظر اسلام به صورت مداوم مطرح میشد و با هنر با سیاست زدگی برخورد نمیشد.

آیا عنوان این مقاله از مرحوم علامه محمد تقی جعفری وام گرفته نشده است؟

احتمالا متأثر از بهره مندی از محضر آن استاد گرانقدر این عنوان تداعی شده است.ولی به هنگام نوشتن چنین صراحتی را نداشتیم البته یقینا درک محضر علمی و تربیتی آن بزرگوار بیش از أخذ یک عنوان در وجود شاگردانش اثر گذار بوده است .

چرا امروز این بحثها را منتشر می کنید آیا قصد ندارید به جریان فکری خاصی مدد برسانید؟!

این مباحث سالها قبل ارائه شده است اما متأسفانه به دلیل عدم رفع برخی از مشکلات هنوز هم نیازمند تکرار و پیگیری همین مطالب باید بود .دیگر اینکه شاید در این نوع بحثها کسان دیگری هم باشند که مثل ما فکر کنند یا همسو و هم جهت باشیم لذا مانعی نیست چنین برداشتی صورت گیرد اما آنچه مهم است این است که حدود یک دهه قبل این مطالب مطرح شده وهنوز هم بناء یا مبناء و یا موضوعا قابل طرح است.

جناب محمدیان آیا شما با سریال شب دهم موافق نبودید ،چرا؟

با سلام ،چون این فیلم به لحاظ جذابیت های بصری و تکنیک های هنری وقصه پردازی وگره ها و تعلیقات داستانی قابل توجه بود اما آنچه از کاستیهای آن به شمار می رفت عدم معرفی صحیح مرجعیت فکری قابل اعتماد و به عبارت دقیق تر جابجایی مرجعیت فکری و اجتماعی از رهبران فکری و دینی به گروه های عام و عوام با نگرش های سطحی از دین ومبارزه باظلم وستم و حاکمیت وابسته به بیگانه است.

نظر دهید

Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.