شناخت تکلیف
شناختن تکلیف و به جا آوردن آن توفیق و پیروزی برای آدمی است. در روزگار نشناختنها و ندانستنها که نوعی تحیر و سرگشتگی افراد را به چنبرهی خویش گرفتار می کند، هرکس بتواند به «چه باید کرد؟» و «چگونه باید انجام داد؟» پاسخ درست بدهد و به دنبال آن «از کجا باید آغاز کرد؟» و «چگونه باید انجام داد؟» را بشناسد، بیش از نصف راه را پیموده است.
لازمهی شناختن تکلیف، داشتن تقوا و پارسایی است و به تعبیری هرکس تقوای الهی را پیشه کند، از میزان و شاخص شناختن تکلیف بهرهمند میشود و در پرتو آن میتواند فرا راه خود را ببیند و بشناسد و در وادی حیرت و ظلمت گام برندارد.1 انسان تکلیف مدار به دنبال تکلیفشناسی به آنچه وظیفهی اوست، عمل میکند و در این راه از ملامت و سرزنشها نمیترسد «لایخافون لومه لائم»2 و از کمی عدهی همراهان نمیهراسد، «لاتستو حِشُوا فی طریق الهُدی لِقلّهِ اهلِه»3 و از دیگر کسان به غیر خداوند متعال امید نمیبرد و انتظار و توقعی از آنان ندارد«لااَسئُلکم عَلیه مالاً اِنْ اَجْرِی الّا علی الله»4 . انسان تکلیف مدار گوش به موعظه الهی داده و برای او قیام میکند چه تنها باشد و چه برای خود همراهی پیدا کند «قُل اِنّما اَعِظُکُمْ بِواحِده ان تقوموا الله مثنی و فُرادی»5
با شیطان درون و نفس اماره میجنگد زیرا «جِهادُ النَّفس اعْظَمُ الجهاد»6 و با شیطانها و طاغوتهای بیرونی نیز میستیزد تا مسیر بندگی و عبودیت هموار شود. «فَقاتِلُو اَولیاءَ الشیطان»7 شیطان در هزیمت خویش اولیاء و پیروان خود را جمع میکند تا از هر طریق ممکن به جبههی پیروان رحمان و صاحبان ایمان صدمه بزند. از میدان فکر و اندیشه گرفته تا عرصهی سیاست. از حوزهی ایمان و اعتقاد گرفته تا صحنههای اقتصاد و معیشت. گاه تهدید میکند، گاه تطمیع، گاه وعده میدهد و گاهی وعید.
بالاخره از هر راهی که برای شیطان و پیروان او میسور باشد میخواهند جامعهی ایمانی و انسان مؤمن را ضربه بزنند. قرآن کریم تقابل این دو جبهه را در آیات متعددی به زیبای ترسیم کرده است.
در جبههی رحمانی انسانها به برخورداری از رزق حلال و طیب، صلح و آرامش، پوشش و حجاب، پاکی دل، تقوی و پرهیزگاری، دانش و آگاهی، مهربانی و الفت و بالاخره رهسپاری در مسیر الهی سفارش شدهاند ولی در جبههی شیطان آنچه به گوش میرسد، وعدهی فقر، امر به فحشاء غرور و فریب، عداوت و کینه، سنگدلی و دشمنی، ظاهرآرایی، آشکار ساختن پوشیدگیها، رباخواری، زندانی کردن، ناسپاسی و عصیان، پیروی ناآگاهانه و خیالپردازی، بازداشتن از راه خدا و نهایتاً رهسپاری به سوی جهنم است.
آنچه از دعوتهای رحمانی و در مقابل آن دعوتهای شیطانی ذکر شد، محل ظهور و بروزشان در همین زندگی دنیوی ما انسانهاست. البته مال و سرانجام پاداش و کیفر و یا اجر و زجر در زندگی پایان ناپذیر اخروی است که هرکس به جزا و سزای عمل خویش میرسد و آن را در سرای جاوید خویش به رای العین میبیند «فَمنْ یعملْ مِثقالَ ذره خیراً یره و مَنْ یعملْ مثقال ذره شرّا یره»8 . لذا امروز میتوان از رفتار و دعوت، افراد، گروهها، سازمانها، دولتها و جوامع به مسیر و منتهای مقصد آنها پی برد که این مسیر به دارالسلام الهی منتهی میشود و یا اینکه به دار البوار جهنم ختم میگردد.
آنان که در خرداد 42 به حسب تکلیف برخاستند و از عده و عُدّهی دشمن نهراسیدند و کلمهی حق را اعتلا بخشیدند، آیا شکست خوردند یا کسانی که با سنگدلی و بیرحمی قیام مردم را خاک و خون کشیدند؟
نگاههای کوته بینان آن روزگار شاید سرنیزه به دستها را فاتح میدان میشمردند ولی کسی که به نور تقوی بصیرت دیدن آینده را پیدا کرده بود، یاران در گهواره را نشان میداد که نه، در فاصلهای کوتاه سرود پیروزی اسلام را خواهند نواخت و کاخ را بر سر تاجداران تختنشین فرو خواهند ریخت. آنان که در شور و غوغای اول پیروزی، نعرههای خوفناک و تحذیر از شیطان بزرگ را سر میدادند و یا فریبکارانه از دوستی با سر کردهی استکبار جهانی سخن میگفتند و در همراهی با شیطان سینهی سپاهیان اسلام را میدریدند، آیا آنان پیروز و منصورند یا راست قامتانی که در تشنگی خدمت به اهل ایمان سمندروار در شعلهی عشق الهی سوختند و جاودانه تاریخ شدند؟ آری سرسپردگانی که شعار حمایت از خلق میدادند، از خلق بریدند و در پناه بیگانگان به ذلت زیستند و خفت و خواری تنزل تا حد یک جاسوس مزدور به بیگانه را پذیرفتند تا کرموار زندگی کنند. اما آنانکه با خدا پیمان بسته بودند و با خون خود صداقت خویش را امضاء کردند نه در کنار مردم بلکه در دل امت مسلمان جای گرفتند. بهشتی و یاران بهشتی او نمونههایی از این مردان بودند که در میدان تقابل جبههی رحمان و جبههشیطان سرداران راست قامتی شدند که جاودانه تاریخ گشتند.
هنوز در روزگار ما نیز طبل رویارویی این دو جبهه تواخته میشود هر چند برخی پنبه درگوش کردهاند تا با نشنیدن خویش، خیال خود را راحت کنند. اما نه، مردان مردی پیدا میشوند که با علمدار اردوگاه اسلام پیمان ناگسستنی دارند. آنها به دنبال تحقق دعوت رحمانی در اقصا نقاط عالم نیز پرچم را به اهتزاز خواهند آورد و نماز پیروزی خود را به امتداد نماز بلند آفتاب مشرقین اقامه خواهند کرد. آن روز طبل پیروزی پیروان اسلام زده میشود و کوس رسوایی رهروان شیطان.
لازمهی شناختن تکلیف، داشتن تقوا و پارسایی است و به تعبیری هرکس تقوای الهی را پیشه کند، از میزان و شاخص شناختن تکلیف بهرهمند میشود و در پرتو آن میتواند فرا راه خود را ببیند و بشناسد و در وادی حیرت و ظلمت گام برندارد.1 انسان تکلیف مدار به دنبال تکلیفشناسی به آنچه وظیفهی اوست، عمل میکند و در این راه از ملامت و سرزنشها نمیترسد «لایخافون لومه لائم»2 و از کمی عدهی همراهان نمیهراسد، «لاتستو حِشُوا فی طریق الهُدی لِقلّهِ اهلِه»3 و از دیگر کسان به غیر خداوند متعال امید نمیبرد و انتظار و توقعی از آنان ندارد«لااَسئُلکم عَلیه مالاً اِنْ اَجْرِی الّا علی الله»4 . انسان تکلیف مدار گوش به موعظه الهی داده و برای او قیام میکند چه تنها باشد و چه برای خود همراهی پیدا کند «قُل اِنّما اَعِظُکُمْ بِواحِده ان تقوموا الله مثنی و فُرادی»5
با شیطان درون و نفس اماره میجنگد زیرا «جِهادُ النَّفس اعْظَمُ الجهاد»6 و با شیطانها و طاغوتهای بیرونی نیز میستیزد تا مسیر بندگی و عبودیت هموار شود. «فَقاتِلُو اَولیاءَ الشیطان»7 شیطان در هزیمت خویش اولیاء و پیروان خود را جمع میکند تا از هر طریق ممکن به جبههی پیروان رحمان و صاحبان ایمان صدمه بزند. از میدان فکر و اندیشه گرفته تا عرصهی سیاست. از حوزهی ایمان و اعتقاد گرفته تا صحنههای اقتصاد و معیشت. گاه تهدید میکند، گاه تطمیع، گاه وعده میدهد و گاهی وعید.
بالاخره از هر راهی که برای شیطان و پیروان او میسور باشد میخواهند جامعهی ایمانی و انسان مؤمن را ضربه بزنند. قرآن کریم تقابل این دو جبهه را در آیات متعددی به زیبای ترسیم کرده است.
در جبههی رحمانی انسانها به برخورداری از رزق حلال و طیب، صلح و آرامش، پوشش و حجاب، پاکی دل، تقوی و پرهیزگاری، دانش و آگاهی، مهربانی و الفت و بالاخره رهسپاری در مسیر الهی سفارش شدهاند ولی در جبههی شیطان آنچه به گوش میرسد، وعدهی فقر، امر به فحشاء غرور و فریب، عداوت و کینه، سنگدلی و دشمنی، ظاهرآرایی، آشکار ساختن پوشیدگیها، رباخواری، زندانی کردن، ناسپاسی و عصیان، پیروی ناآگاهانه و خیالپردازی، بازداشتن از راه خدا و نهایتاً رهسپاری به سوی جهنم است.
آنچه از دعوتهای رحمانی و در مقابل آن دعوتهای شیطانی ذکر شد، محل ظهور و بروزشان در همین زندگی دنیوی ما انسانهاست. البته مال و سرانجام پاداش و کیفر و یا اجر و زجر در زندگی پایان ناپذیر اخروی است که هرکس به جزا و سزای عمل خویش میرسد و آن را در سرای جاوید خویش به رای العین میبیند «فَمنْ یعملْ مِثقالَ ذره خیراً یره و مَنْ یعملْ مثقال ذره شرّا یره»8 . لذا امروز میتوان از رفتار و دعوت، افراد، گروهها، سازمانها، دولتها و جوامع به مسیر و منتهای مقصد آنها پی برد که این مسیر به دارالسلام الهی منتهی میشود و یا اینکه به دار البوار جهنم ختم میگردد.
آنان که در خرداد 42 به حسب تکلیف برخاستند و از عده و عُدّهی دشمن نهراسیدند و کلمهی حق را اعتلا بخشیدند، آیا شکست خوردند یا کسانی که با سنگدلی و بیرحمی قیام مردم را خاک و خون کشیدند؟
نگاههای کوته بینان آن روزگار شاید سرنیزه به دستها را فاتح میدان میشمردند ولی کسی که به نور تقوی بصیرت دیدن آینده را پیدا کرده بود، یاران در گهواره را نشان میداد که نه، در فاصلهای کوتاه سرود پیروزی اسلام را خواهند نواخت و کاخ را بر سر تاجداران تختنشین فرو خواهند ریخت. آنان که در شور و غوغای اول پیروزی، نعرههای خوفناک و تحذیر از شیطان بزرگ را سر میدادند و یا فریبکارانه از دوستی با سر کردهی استکبار جهانی سخن میگفتند و در همراهی با شیطان سینهی سپاهیان اسلام را میدریدند، آیا آنان پیروز و منصورند یا راست قامتانی که در تشنگی خدمت به اهل ایمان سمندروار در شعلهی عشق الهی سوختند و جاودانه تاریخ شدند؟ آری سرسپردگانی که شعار حمایت از خلق میدادند، از خلق بریدند و در پناه بیگانگان به ذلت زیستند و خفت و خواری تنزل تا حد یک جاسوس مزدور به بیگانه را پذیرفتند تا کرموار زندگی کنند. اما آنانکه با خدا پیمان بسته بودند و با خون خود صداقت خویش را امضاء کردند نه در کنار مردم بلکه در دل امت مسلمان جای گرفتند. بهشتی و یاران بهشتی او نمونههایی از این مردان بودند که در میدان تقابل جبههی رحمان و جبههشیطان سرداران راست قامتی شدند که جاودانه تاریخ گشتند.
هنوز در روزگار ما نیز طبل رویارویی این دو جبهه تواخته میشود هر چند برخی پنبه درگوش کردهاند تا با نشنیدن خویش، خیال خود را راحت کنند. اما نه، مردان مردی پیدا میشوند که با علمدار اردوگاه اسلام پیمان ناگسستنی دارند. آنها به دنبال تحقق دعوت رحمانی در اقصا نقاط عالم نیز پرچم را به اهتزاز خواهند آورد و نماز پیروزی خود را به امتداد نماز بلند آفتاب مشرقین اقامه خواهند کرد. آن روز طبل پیروزی پیروان اسلام زده میشود و کوس رسوایی رهروان شیطان.
1 - امام صادق فرمودند: العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس.
2 - مائده/54.
3 - علی علیهالسلام، نهجالبلاغه.
4 - هود/24.
5 - سباء/46.
6 - علی علیهالسلام.
7 - نساء/76.
8 - زلزال / 7 و 8.
- روزنوشتها
- 10494 مرتبه بازدید
نظرات
محمدي
13 اسفند, 1391 - 20:41
لینک مستقیم
با احترام من معتقدم
با احترام من معتقدم بیش از همه مسئولان باید در جهت شناختن مسئولیت وتكلیف خود باید اهتمام داشته باشند،چرا كه الناس علی دین ملوكهم،اگر مسئولان ونخبگان به وظایف خود عمل نكنند ویا تكلیف خود را نشناسند دیگران را نیز به خطا می كشانند.
رابعه تهامي
13 اسفند, 1391 - 20:43
لینک مستقیم
تقوی
تقوی تقوی تقوی. من یتق الله یجعل له فرقانا
اخلاصي فرزانه
13 اسفند, 1391 - 20:54
لینک مستقیم
استاد محمدیان امشب تصادفی با
استاد محمدیان امشب تصادفی با سایت شما مواجه شدم یادداشت كوتاهی كه نوشته اید مثل جملات پایان درس كه تحت عنوان سفارش مرحوم استاد بیان میكردید باز برایم دلنشین وسازنده بود خواهش می كنم بحثهای اخلاقی را هرچند كوتاه مطرح كنید یا اینكه اجازه دهید بحثهای كوتاه اخلاقی كلاسهای دانشگاه كه آخر جلسات می گفتید را بچه ها برای مدیر سایت فوروارد كنند یا اگر در مسجد ضبط شده دارید درچند رسانه ای منتشر وپخش كنند.شاگرد كوچكتان فرزانه اخلاصی گروه فلسفه
كاظم
14 اسفند, 1391 - 23:01
لینک مستقیم
نكات مطرح شده درست است
جناب محمديان نكات مطرح شده درست است ولی كو آن كسی كه آنها را بكار ببندد؟ لطفا راه كاربست آنها را نشان دهيد
توانا
15 اسفند, 1391 - 06:43
لینک مستقیم
اخلاق وتقوا راهگشای زندگی
اخلاق وتقوا راهگشای زندگی انسان است ولی ما بی تفاوت از كنار این مباحث رد می شویم باید به صورت نظام مند به آن توجه شود و در مدرسه و كلاس و دانشگاه به آن پرداخت
اصفهانيان
7 فروردين, 1392 - 02:41
لینک مستقیم
با سلام در انتخاباتی که در
با سلام در انتخاباتی که در پیش رو داریم وظیفه ما چیست ؟هر کس را که در این سالها انتخاب کردیم اول و آخرش ىکی نشد.اول اظهار ولایت کردند و طرفداری از محرومان وحقوق اساسی ملت کردند ولی آخرش نه بامردم ماندند نه ثابت قدم در مسیر ولایت .گمان کردند خودشان بیشتر ازهمه میفهمند و دور وبریهایشان مساوی با ملتند!
نظر دهید