آموزش دین و روش‌های انتقال آن

آموزش دین و دینداری رسالت ومسؤولیتی است که خداوند متعال بردوش پیامبران خود و کسانی که راه انبیاء را درابلاغ وتبلیغ این رسالت برگزیده‌اند، گذاشته است. آنان مسؤولیت یافته‌اند تا انسان ها را به شناخت آفریدگار هستی، برپایی عدل و داد وفراهم ساختن زاد و توشه برای روز واپسین رهنمون سازند. اما آموزش دین و متجلی ساختن آن در رفتارهای فردی واجتماعی و به کار گرفتن آموزه های آن درارتباط فرد با خود وخدا، اجتماع و طبیعت ومحیط اطراف خویش نیازمند طرح وبرنامه ومحتاج راه وروش ونمونه های عینی وعملی است.
نگاهی به رفتار پیشوایان دینی و اولیای الهی نشان می دهدکه آنان با درپیش گرفتن برنامه های مختلفی دردوره های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت، رسالت الهی خود را درهدایت بشر و انتقال مفاهیم دینی برای ساختن امروز و فردای جامعۀ انسانی به انجام رسانده اند. شناسایی نیازهای اصیل انسانی وتفهیم آن به صاحبان نیاز و پاسخگویی به این نیازها جزو برنامه های اساسی انبیاء بوده است. امروزه کسانی که داعیة تبلیغ وابلاغ پیام های دینی رابرای ساختن جامعه ای برپایۀ ارزشهای الهی واخلاق ومعنویت دینی وحیاتی دارند، باید دراین مسیر گام بردارند. به عبارتی باید نیازهای بشر امروز را از نوشناسایی کنند وپاسخهای دینی این نیازهارادر دسترس او قراربدهند. امروزه ضرورت نگاهی پویا وفراگیر به آموزش دینی وروشهای انتقال پیامهای دینی برکسی پوشیده نیست وازسوی دیگر، انسان درگیر وگرفتار تجدد ونوگرایی باتجارب متعددی که ازشکست وناکامی های خود در رویکردهای مختلف به دست آورده، رویکرد نوینی به اخلاق ومعنویت وارزشهای دینی هدایت انسان به سوی تعالی درپرتو آموزه های دینی امکان پذیر ومیسور است. اماهمین انسان معاصر که به چنین تجربه ی ارزشمندی معطوف شده است درپیش روی خود سوالها وپرسشهایی رامی بیند که برای آنها پاسخ می طلبد، همچنانکه جریان مخالفی نیز وجود دارد که این آگاهی رابر نسل بشری مخصوصاً جوانان برنمی تابد وهمچنان به صورت مداوم برطبل دین ستیزی می کوبد تا اگر در دین گریزی نسل جوان توفیق نیابد حداقل ازدین گرایی آنها جلوگیری کند.
دین درنگاه ما معیارهدایت وعامل معنادهی و هویت‌بخشی به انسان است، که مجموعۀ دستورات آن زندگی دنیوی و اخروی ما را انتظام می بخشد و التزام به آن علاوه برآنکه نیازمند اغنای عقلانی است بلکه باید اطمینان قلبی نیز درشخص به وجودآورد. در پذیرش دین می توان تحکم کرد ویا آن را با اجبار واکراه به عقل ودل کسی تزریق نمود. به همین خاطر لازم است برای انتقال مفاهیم پویا و معنای دین وتربیت دینی نسل، سازوکارهای مناسب فراهم آید. اساساً موزه های دینی چه درحوزۀ اعتقادات وچه درحوزۀ اخلاق وعبادات واحکام، چهره ای عقلانی دارد وشخص درپذیرش والتزام به این معارف بایدآنها راموجه ومدلل بیابد ودر روزگار ما با توجه به هجمه پرشتاب شبهه ها و پرسش‌ها این کار بسیارسخت وسنگین است.
مربیان، مبلغان وهمه یکسانی که متولی فرهنگی درنظام وحاکمیت دینی هستند. رسالتی سنگینی دارند، اولاً باید در مدلل ساختن اعتقادات دینی بکوشند و از برداشت های نادرست وغیرمنطقی ازآموزه های دینی جلوگیری کرده و آنها را تصحیح نمایند. وازسوی دیگر راهکارهای متناسب برای انتقال این مفاهیم رابشناسد.
آنچه از هجمه ها و شبهه ها و ابعاد گسترده ی آن درعصر ارتباطات بیان می‌شود نمی تواند فی نفسه مانعی در برابر گسترش فرهنگ دینی و تحقق تربیت دینی در بین نسل جوان باشد. بلکه با شناختن زمان ونیازهای آن که مستلزم شناختن جریان های فکری واندیشه ای وترفندهای دشمن درالقاء شبهات است وهمچنین آگاهی به روشهای نوین انتقال پیام می توان ازهمین فضا برای گسترش دعوت دینی سود جست.
ناگفته پیداست که زمان شناسی، نیازسنجی، جریان شناسی وآگاهی یافتن به روشهای جدید انتفال پیام اولاً خود نیازمند مطالعات، پژوهش و تحقیق درعرصه های نظری و کاربردی با روشهای مختلف کتابخانه ای، پیمایشی، نظرسنجی، پرسشنامه ومشاهده و.....است.
ثانیاً: ایجاد فضای سالم برای نقد، بررسی، ارزیابی اندیشه و باز تولید دانش و معرفت ضرورت کار است. همچنانکه این فضا واین فرصت بدون جرأت وجسارت علمی داشتن که منجر به پیدایش گفتمان های جدید درحوزه ی تفکروتربیت دینی باشد، عقیم می ماند. البته معلوم است کسی دراین اتمسفر فکری می تواند وارد شود که ازقدرت وتوانایی علمی بهره مند باشد ودیگر اینکه پای بند ومتعهد به قانون و روش مندی مباحثات باشد وبه تعبیری دقت درمقدمات استدلال خود بنماید که مقدمۀ فاسد مبنای استدلال قرارنگیرد ودر تألیف مقدمات نیز دچار فساد نشود. از مغالطه بپرهیزد. تناقص گویی نکند ودرمقام استدلال و برهان شعر نسراید.
نکته ی دیگر درباب تولید اندیشه رعایت برخی ازملاحظات است.حاکمیت روحیه یأس ویا شتابزدگی ازجمله ی آفات درامر مهم اندیشه ورزی است. برقله دیدن رقیب، نشناختن خود وخودی وگمان بردن به اینکه هرچه بوده پیشینیان گفته اند وکرده اندوآنچه از روشهای تبلیغ وابلاغ بوده، بدان عمل شده ونتیجه اش موفق نبوده ازعوامل حاکمیت روحیۀ یأس است. درمقابل، خود بزرگ بینی ، مغرور شدن به اینکه هنرنزد ماهست و بس و بازاری برخوردکردن با تحقیق وپژوهش به این معنا که سفارش دهنده دنبال چه نتیجه ای است، ازجمله آفات اندیشه ورزی است.
نکتۀ دیگر بهره گیری از فناوری اطلاعاتی است. پیشرفت فناوری وتوسعه ارتباطات پدیده مبارکی است واگر مابتوانیم ازآن بدرستی بهره مند شویم، تنها تیغ در دست زنگی مست نیست، بلکه ما نیز می توانیم ازآن منتفع شویم وبه تحولاتی شگرف درامر پژوهش دست یابیم . اما با این همه درمیان ماعواملی چند دست به دست هم داده اند ازشتاب وسرعت وادامۀ راه به صورت صحیح باز می دارند، به جای اینکه درمراکز علمی ازشبکه های ارتباطی جهانی نگرانی است، اقبال فزاینده به امر درحوزه علوم انسانی بسیار نگران کننده است. علی ایحال با توجه به تاکیدات اخیرمقام معظم رهبری در پاسخ به نامۀ جمعی از فضلا واساتید حوزه علمیه، انتظار می رود باعنایت به فرمایشات پیشین معظم له گامهای سودمندی درعرصۀ نواندیشی علمی وجنبش نرم افزاری درجهت توسعه وبسط اندیشه وحاکمیت دینی برداشته شود.
سرمقاله نیایش، شماره 12 ،زمستان 1381.

نوع مقاله:

کلیدواژه:

نظرات

استاد محمدیان ، من به عنوان کسی که با موضوع فناوری آشنایی حرفه ای دارم با نظر شما موافقم ولی نمی دانم علیرغم این همه تأکید شما و توضیح و تبیینی که درباره ی فناوری دارید با تغییر مدیران برای بهره گیری از فرصت های فناورانه این همه تعلل می شود ؟! ولی معتقدم شما باید با ارائه ی برنامه جامعی این کار بزرگ را در آموزش و پرورش نهادینه کنید.

نظر دهید

Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.