بی‌تعارف با دکتر محمدیان (٢)

گفت و گوهای رسمی و اداری، گاهی گوینده و شنونده را دچار چارچوب های خشک و رسمی می کند ولی بهانه هایی به دست می آید که فضای یک گفت و گوی رسمی و یا در گفت و گو با یک مقام رسمی اداری تبدیل به فرصت برای حدیث اُنس بشود و نقبی به درون و پشت پرده افکار افراد زده شود.
گفت و گوی رو در رو و بی تعارف با دکتر محمدیان در لابلای گفت وگوهای رسمی و اشتغالات فراوان ایشان می تواند زنگ فراغتی تلقی شود که ناگفته ها و ناشنیده هایی را در دسترس ما قرار دهد.

 ضمن تشکر از این که اجازه می دهید خودمانی از مسائلی بپرسیم که دربارۀ آن ها دیگران کمتر می دانند و یا پرسش های که خصوصی تلقی می شوند، برای اولین سوال لطفاَ بفرمائید چند سال سابقۀ خدمت دولتی دارید؟
- به لطف خداوند متعال از 6 تیر ماه 1360 به‌صورت رسمی مسئولیت مستقیم پذیرفته‌ام ولی قبل از آن در دوره دانش‌آموزی نیز تدریس و تبلیغ داشته‌ام. مثلاً در سال تحصیلی 59 ـ 60 با آنکه دانش‌آموز چهارم دبیرستان بودم در کلاس چهارم همان مقطع تدریس بینش دینی می‌کردم البته به جهت سابقۀ طلبگی و مباحثاتی که در این زمینه داشتم این فرصت برای من فراهم شده بود. با احتساب فعالیت از سال 60 تا به حال 96، 36 سال سابقه کار دارم ولی آنچه محاسبه رسمی شده است تقریباً 33 سال است.

 در چه جاهایی و با چه عناوینی خدمت کرده‌اید؟
- در بین مشاغلی که داشته‌ام، از عضویت در سپاه پاسداران، سرپرست فرمانداری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تدریس در دبیرستان که همه این موارد تا سال 64 اتفاق افتاده است در یک دوره کوتاه در دادگاه تخلفات صنفی سمت قضایی داشتم ولی بعد از آن به‌صورت پیوسته معاون نهضت سوادآموزی استان، معاون نهضت سوادآموزی کشور و جانیشن نماینده ولی فقیه به مدت ده سال بودم که از همین دوره سابقه خدمت رسمی من آغاز شده است.
بعد از نهضت سوادآموزی، در وزارت آموزش و پرورش عناوینی مانند قائم مقام وزیر در انجمن اولیاء و مربیان، معاون حقوقی و پارلمانی وزیر، مشاور وزیر در دورۀ اصلاحات، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش و نهایتاً رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی را داشته‌ام.

 در رزومه کاری شما، ستاد اقامه نماز و صدا و سیما نیز وجود دارد؟
- درست است؛ در دورۀ اصلاحات برای پر کردن اوقات فراغت که به تبع مشاور وزیر بودن پیش آمد، به‌عنوان معاون فرهنگ و پژوهش ستاد اقامه نماز کشور و مشاور فرهنگی ریاست سازمان صدا و سیما همکاری و فعالیت داشته‌ام.

 آقای دکتر، این مسئولیت‌ها به جهت رابطۀ خانوادگی ویا حزبی و گروهی به شما سپرده نشده است؟
- بی تعارف بگویم؛ من از خانوادۀ متمول یا مشهوری نبودم و نیستم مرحوم پدرم کارمند میانی دولت بود و جز مدت کوتاهی تا سال 60، بعد از 7 تیر ماه شهادت شهید بهشتی و 72 تن، فعالیت حزبی نداشته‌ام الان هم عضو رسمی گروه، حزب،‌ جبهۀ سیاسی نیستم، البته نه به این معنا که من آدم سیاسی نیستم و از سیاست بیگانه‌ام و یا سر در نمی‌آورم. عرض من این است که از 7 تیر ماه 60 به این طرف در هیچ گروه و جناحی و یا دسته‌بندی سیاسی وارد نشده‌ام.
آنچه مبنای اقدام سیاسی و اجتماعی برای من بود تبعیت از خط امام رضوان‌الله تعالی و رهبری انقلاب به‌عبارت کامل آن ولایت فقیه بوده است.

 پس چطور می‌شود شما در 19 سالگی مسئولیت می‌پذیرید یا به شما مسئولیت می‌دهند؟
- فکر می‌کنم دلیل این مسأله پر جنب و جوشی من در دورۀ نوجوانی است. به‌واسطۀ شرایط خانوادگی و مدرسه‌ای که در آن درس خواندم و معلمانی که داشتم مشخصاً از اول راهنمایی، تبدیل به یک عنصر سیاسی شدم. کتاب می‌خواندم، مقاله و انشاء سیاسی می‌نوشتم، شاگرد درس خوانی بودم و از همان سال نیز طلبه شدم. دوره‌ای که طلبگی جاذبه نداشت، به‌ویژه دانش‌آموز شهری، با معدل بالا و در خانواده‌ای که به ظاهر کارمند دولت بود.
لذا یکی دو سال قبل از شکل‌گیری انقلاب و بعد از آن با آنکه نوجوان بودم با بسیاری از بزرگان ارتباط پیدا کرده بودم و گاهی به مأموریت‌هایی گمارده می‌شدم.
در دورۀ پیروزی انقلاب نیز از روز اول در فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و تشکل‌های نظامی مانند کمیته و سپاه و واحدهای احتیاط مساجد شرکت داشتم.
همین باعث شد که برای مسئولان و مردم شهرمان شناخته شده باشم. لذا می‌توانم به جدّ بگویم از رانت خانوادگی و حزبی بهره‌مند نبوده‌ام مخصوصاً در مورد اخیر به سبب استقلال نسبی که نسبت به جناح‌های سیاسی دارم، هیچوقت مرا از خودشان ندانسته‌اند هر چند رابطۀ محترمانه و احترام‌آمیزی با بزرگان این جریان‌ها برقرار بوده است و در یک عبارت من جزو قبیله‌های حزبی نبوده‌ام.

 پس چرا شما سالیان طولانی مسئولیت‌های بالایی داشته‌اید؟ و با کدامیک از وزرا بسیار صمیمی بودید؟
- من کارگزار نظام جمهوری اسلامی هستم. نه عَمله و کارمند احزاب و اشخاص. در این سی سال هم به‌صورت رسمی فقط در آموزش و پرورش بودم و هیچ‌وقت ارتباطم را با آموزش و پرورش قطع نکرده‌ام و از این شاخه به آن شاخه نرفته‌ و حقوقم را با حکم صادره از وزارت آموزش و پرورش گرفته‌ام.
اما چرا مسئول بوده‌ام؟ این را باید از کسانی پرسید که این حکم‌ها را برای بنده صادر کرده‌اند ولی آنچه مسلم می‌دانم. به لطف خداوند در ادای حق این مسئولیت‌ها کوتاهی نکرده‌ام و کارنامۀ پایانی اگر عالی هم نبود قابل قبول بود. تقریباً با تمام وزرای آموزش و پرورش ارتباط کاری خوبی داشتم. در برخی دوره‌ها فشارهای بیشتری را تحمل کرده ام. اما به لحاظ انسانی و شخصی برای همه دوستان احترام قائلم و دعایشان می‌کنم.

 اما همۀ این وزرا شما را به‌عنوان معاون یا مشاور حفظ کرده‌اند و جابجا نشده‌اید؟
- چند بار این سئوال را از من پرسیده‌اند که شما چرا در دولت‌های مختلف، عوض نشده‌اید؟ من هم به شوخی ولی بلا تشبیه گفته‌ام؛ آن را که عوض می‌کنند پردۀ زربفت کعبه است که تلألو و درخشش دارد، حجرالاسود را که سنگی سیاه است، عوض نمی‌کنند.

 آقای دکتر می‌توانید ویژگی برجسته هر یک از این وزرا که نام می‌برم بیان کنید؟
- شاید کار سختی باشد اما ذکر یک ویژگی معنایش این نیست که فلانی از سایر ویژگی‌ها بی بهره است. آنهایی که با ایشان کار کرده‌ام و یا مصاحبت داشته‌ام:
 آقای پرورش: انقلابی، اخلاقی و ادیب و با سواد با گرایش عرفانی
 آقای دکتر اکرمی: انقلابی، دلسوز و پر حرارت
 آقای دکتر نجفی: آرام و متین،‌مدیر باهوش، آینده‌نگر، پی‌گیر و در دوستی با مرام
 آقای دکتر مظفر: انقلابی و علاقمند به رهبری و ایثارگر و رزمنده
 آقای حاجی: دارای رابطۀ انسانی قوی، تشکیلاتی، با حوصله و تدبیر
 آقای فرشیدی: اخلاقی، آرام،‌ دارای روحیه معلمی و اهل قلم
 آقای علی‌احمدی: باهوش، پرانرژی و جسور، دارای ذهنی خلاق و نوآور
 آقای حاجی‌بابایی: با پتانسیل سیاسی و سابقۀ آموزشی، پرانرژی و برون‌گرا، پی‌گیر و بلندپرواز
 آقای فانی: آرام و محتاط، کارشناس آموزش و پرورش، مراعی آداب و درون‌گرا

 مسئولیت اخیر ( ریاست سازمان پژوهش) را ، کِی واگذار می‌کنید؟
- هر وقت بنده را از ادامۀ خدمت معاف بدارند و مرخصی‌ام را صادر کنند. من همانند سربازی هستم که پستی را به من سپرده‌اند تا زمانی‌که تحویل نگرفته‌اند، باید سر پست باشم، هر چند مدت این نگهبانی طولانی باشد.

 یعنی شما از این سال‌های طولانی خسته نشده‌اید، ظاهراً طولانی‌ترین سال‌های خدمت در سازمان را شما دارید.
- البته آقای دکتر حدادعادل به قول ما حکیم مؤسس هستند و سنوات خدمت و راهبری ایشان در سازمان پژوهش تقریباً 12 سال بوده است و انصافاً نیز بسیار حضور اثرگذاری را در آن سال‌های ابتدایی انقلاب داشته‌اند.
بنده هنوز یک دهه را تمام نکرده‌ام. ولی فرمایش شما درست است، یک نفس تاختن و پیش رفتن آدم را خسته می‌کند و عرق انسان را در می‌آورد. امیدوارم در سال تحصیلی 96 و 97 کتاب‌های درسی دوره دبیرستان و پایه دوازدهم نیز تألیف جدید شوند و مأموریت اینجانب به اتمام و کمال برسد البته مرخصی قبل از آن نیز، فراغتی خواهد بود تا خدمت دیگری ان‌شاءالله آغاز شود.
ولی این جمله نیز لازم به یادآوری است که خستگی و عرق ریختن در شرایط عادی کجا و خستگی و خون دادن در راه خدا در دفاع از اسلام و ایران و اقتدار ملی و امنیت کشور کجا؟ تفاوت از زمین تا آسمان است.
ان‌شاءالله که شرمندۀ شهدا و امام نشویم و روز قیامت مشمول عنایت حق تعالی باشیم.

نظر دهید

Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.