عدالت آموزشی و تقسیم مساوی امکانات از دور تا نزدیک
بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله
عدالت آموزشی و تقسیم مساوی امکانات از دور تا نزدیک!
در دههی شصت در نهضت سواد آموزی خدمت میکردم. با بزرگسالانی که در سالهای کودکی و نوجوانی نتوانسته بودند ، مدرسه بروند مواجه میشدم . گاهی از علت مدرسه نرفتن شان میپرسیدم .پاسخهایشان برایم درد ناک بود. البته در این پرسش و پاسخ ، وقتی انکسار و ناراحتی را در صورتشان میدیدم خجالت میکشیدم. اما جوابها را برای ادامهی کار لازم داشتم. گاهی میگفتند در محل ما ،روستا و یا حاشیهی شهر ،مدرسه نبود.گاهی یکی میگفت پدر و مادرمان سواد نداشت که ما را مدرسه بفرستد و دیگری میگفت : پدر فقر بسوزد باید کار میکردیم . و دیگری میگفت پدرم از دنیا رفت باید برای خرج خانه کمک میکردم. یکی میگفت مدرسه رفتم کلاس چهارم ترک تحصیل کردم و سوادم یادم رفت. و بودند کسانی که بگویند کلاس شبانه میرفتم پول ثبت نام نداشتم و از این قبیل جوابها که کم نبود.تحلیل پاسخ ها برایم آن روز ، وظایفی را دیکته میکرد.
اما هیچکدام از این جواب ها و گفت و گوها به این اندازه برایم تلخ نبود که سواد آموزی برایم گفت ؛ آقا من با هوش و با استعداد بودم خوب یاد میگرفتم و همیشه نمره ام بیست بود، یک پسری هم همکلاسی من بود ،خودش پسری خوب بود ، هر روز با راننده مدرسه میآمد و هر هفته یک بستهای را راننده میآورد به دفتر مدرسه میداد ، همان روز یا فرداش مدیر یا ناظم سر صف اسم او را میخواندند و به عنوان شاگرد اول کلاس جایزه میدادند ،یک روزی من نادانی کردم سر صف من گفتم نمره بیست را من میگیرم ولی همیشه به او جایزه میدهید آقا اگر باور نمیکنید از آقای راحل معلمان بپرسید.پچ پچ بچه ها بالا گرفت و یک دفعه هو کردند . همان شد آقای ناظم ، آن زنگ مرا پشت درِ دفتر نگه داشت و زنگ بعد سر صف مرا تنبیه کرد و من دیگر مدرسه نرفتم . اینجا بود که قطرات اشک پهنای صورت یک مرد چهل ساله را گرفت و من نیز بغض کردم و اشک ریختم ، با او همدردی کردم چون دیده بودم که چگونه به اتکا موقعیت پدرها و مادرها ،پول و پارتی در مدرسه های ما هم این اتفاق میافتاد.
به این خاطر از مدارس غیر دولتی دلِ خوشی نداشتم.هر چند خیلی ها برای من دلیل و استدلال میکردند مدرسه ی غیر دولتی کمک به توسعه آموزش و پرورش است و برای من سفارش میکردند مجوز بگیرم و مدرسه راه اندازی کنم . هر چند به حکم مسؤولیت اداری از همکاری و مراقبت و نظارت در حق این مدرسه کوتاهی نکردم ولی همیشه دوست داشتم آنچه میتوانم برای بهسازی و نوسازی آموزش و تربیت در مدارس دولتی همت کنم و این علاقه و ضرورت را در زمان خدمتم در انجمن اولیا و مربیان بیشتر احساس کردم.
خاطرهای دیگر که مرا از مدارس غیر انتفاعی دل چرکین کرد باز به سالهای آخر دهه شصت برمیگردد. در جلسهی کمیته تقسیم کار ملی برای شرکت در کنفرانس ٫٫آموزش برای همه٫٫٫ در بانکوک ، در شبکهی دو صدا و سیما شرکت کرده بودم . من از نهضت سواد آموزی ، دوستانی از بخشهای دیگر آموزش و پرورش ،نمایندهای از وزارت خارجه و مدیر شبکهی دو سیما ،بحث به مدارس غیرانتفاعی کشید و یکی از آقایان پیشنهاد میداد در گزارش ج.ا.ایران برای آموزش عمومی از مدارس غیر انتفاعی هم ارائه گزارش شود.من به این مطلب رأی موافق ندادم و چون نهضت سازمان وابسته به آموزش و پرورش بود رییس کمیتهی تحقیقات آموزش و پرورش که استاد ارجمندی است ناراحت شد و فرمود شما باید این مدارس را ببینید و بعداً قضاوت کنید و از من قول گرفت که مرا برای بازدید به مدرسهای در کرج ببرند و بعدها فهمیدم که این مدرسه در گوهردشت برای ایشان است. روز موعود رسید من به همراه ایشان به مدرسه مورد نظر رسیدم. مدرسهای تر و تمیز با حیاط مشجّر و تعداد کلاسهای محدود ولی تمییز و مجهز . اول در دفتر مدرسه همکارانی را زیارت کردم و پذیرایی شد و قرار شد یکی دو تا کلاس را از نزدیک ببینم . همین که از دفتر بیرون آمدیم از یکی کلاسها صدا بچه ها میآمد و به تعبیر من جنب و جوش کودکانهای بود. آقای دکتر همراهِ من ، از معاون مدرسه پرسید صدا از کجاست زنگ که خورد؟! گفتند ؛ معلم این زنگ نیامده من الان سرکلاس میرم و تندی رفتند. ما هم آرام آرام به آستانهی در همان کلاس رسیدیم که معاون با صحبت نرم و نصیحت گونه بچه ها را آرام میکرد. همان جا من قدم ها را کوتاه کرده و گفتم آقای دکتر بیایستیم. ایشان تعجب کرد و پرسید چرا ؟ من جملاتی را شنیده بودم که برایم مهم مینمود. خانم معاون میگفت : شما که نباید شلوغ کنید یک ساعت معلمتان نیامده باید کتاب بخوانید نه اینکه سر و کله هم بزنید شما توی مدرسهی غیر انتفاعی درس میخوانید شما فردا رییس میشید، وزیر میشید ،نماینده میشید و مردان بزرگ میشید. بهمن! آقا وزیر کوچولو چرا با سجاد دعوا میکنی؟! فردا......
گفتم آقای دکتر دلیل عدم همراهی من با مدرسهی غیر انتفاعی همین نُنر پروری و مدعی سازی برای بچههای این کشور است که فارغالتحصیلان این نوع مدارس یک کلونی تشکیل خواهند و با امکانات رانتی پدر و مادرشان بر دیگر بچه ها تفوق پیدا میکنند و بعدها بچه های محروم از امکانات مادی را کم استعداد و خود را با هوش و با عرضه معرفی میکنند . آن همان زمانی است که به ریش عدالت میخندند و من و امثال من باید در نهضت سوادآموزی دنبال باز ماندگان از تحصیل بگردیم . البته دهه شصت و هفتاد گمان نمیکردم بعد ها دانشگاههای پولی و خانوادگی هم تاسیس خواهند شد و یا همین غیرانتفاعی های با هوش با سهمیه علمی پدر و یا توصیهی دیگری و صد البته برخی به اتکای هوشمندی و دوپینگ آموزشی فارغالتحصیلانی خواهند بود که وزارت و وکالت را به هم پاس خواهند داد.
امروز جدیتر از دیروز معتقدم عدالت آموزشی و تقسیم مساوی امکانات از دور تا نزدیک راه برون رفت نظام تعلیم و تربیت از چنبره بیعدالتی و تبعیض و فراهم کننده امید به آینده در میان محرومان و نشاط در معلمان و شکوفایی در جامعهای ایرانی خواهد بود.
خدایا ما را در تمکین به عدالت رو سفید بگردان.
- 1511 مرتبه بازدید
نظرات
خیرالدین
26 ارديبهشت, 1403 - 00:54
لینک مستقیم
عدالت آموزشی قربانی پول و موقعیت ها
کاربر مهمان
26 ارديبهشت, 1403 - 00:59
لینک مستقیم
عدالت
شریف زادگان
26 ارديبهشت, 1403 - 01:33
لینک مستقیم
مدارس غیر انتفاعی بیشترین خدمت را کرده اند
جهانپور
26 ارديبهشت, 1403 - 09:21
لینک مستقیم
بنگاههای آموزشی
کاربر مهمان
26 ارديبهشت, 1403 - 09:26
لینک مستقیم
ما نفهمیدیم که چه میگویید؟
کاربر مهمان
26 ارديبهشت, 1403 - 12:05
لینک مستقیم
تقسیم از دور به نزدیک چه معنایی دارد؟
دکتر محمدیان
30 ارديبهشت, 1403 - 14:51
لینک مستقیم
تقسیم از دور به نزدیک
کاربر مهمان
27 ارديبهشت, 1403 - 16:47
لینک مستقیم
نیازی به پاسخ دکتر محمدیان نیست!
نظر دهید