پس از انتظار بعد از ظهور

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین الصلوة و السلام علی رسول‌الله و آله آل الله و لاسیما بقیةالله فی ارضه و حجةالله علی خلقه
... پس از انتظار
بعد از ظهور...

در انتظار کدام آفتابند؟
ظهور کدام ماه را به انتظار نشسته‌اند؟
کدام ستاره را در آسمان حقیقت جستجو می‌کنند؛
ظهور کدام نور پر فروغ را امیدوارند که تاریکی حیات را روشنایی بخشد؟
... و آن منتظر کیست که این همه منتظر برای آمدنش خانۀ دل را به طهارت چشم و به گلاب سرشک شستشو می‌دهند؟
رواق منظر چشم من آشیانۀ تست
کرم نما و فرود آ که خانه، خانۀ تُست

در این مقال سخن از اوست و زیبایی‌های او. سخن از اوست و دل نوازی‌های او.
سخن از اوست و آرزوی مشتاقان او. سخن از اوست و دلدادگی‌های یاران او. و سخن از اوست و دولت اوست.
«او، همان که چون به آسمان بنگری، انجام نیکان است و خورشید تابان. ماه فروزان است و ستارۀ درخشان. و هرگاه به زمین بنگری، نشانۀ دین است و پایۀ دانش. بقیة الهی، از خاندان پاک برای پیراستن‌ کجی‌ها و کژی‌ها و ذخیرۀ الهی برای به پا داشتن فرائض و سنتهای خدا در میان ملت خدایی. او امید مظلومان و محرومان برای رهایی از جور و ستم، ستم پیشگان است و مایۀ هراس و بیمناکی ظالمان و ستمگران.
او ویرانگر کاخهای شرکت و نفاق و بنیان‌ساز سخن تقوا و عدالت است. آری او رسواگر دشمنان و عزت‌آور دوستان الهی است.»(1)

سخن از اوست، «همان که آیینه‌دارِ چهرۀ حق در زمان» بابِ گشوده از زمین بسوی آسمان است. همان که چون رایت پیروزی گشاید و پرچم هدایت برافرازد، جهان و جهانیان، دولت و مُلک او را چنان بینند که نسلها و عصرها در انتظار آن بوده‌اند.»(2)
.... دوستان و یاران فرشته خوی او، که همه ساله به نام او و یاد او گردهم می‌آیند و نغمۀ هجران را به امید وصال می‌سرایند،‌در بی‌تکلف بزم روحانی خویش، راه‌نشینی را نیز به مجلس حضور خواندند تا عرض حاجت خود را به بارگاه ارادت مولا آورد.
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه‌نشین بادۀ مستانه زدند

هرچند تکلیف عرض حاجت به آستان او، بار امانتی سنگین است ولی دلدادگی به خاک در دوست، رفتن از آن جناب را مجال نمی‌نماید.
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا؟

و امیدوارانه اوراقی چند به نام او و ذکر جمیل او فراهم آورده تا آنچه را که آسمان و زمین نتوانست کشید، به لطف دیوانگی عشق، به ملازمان سلطنت برساند که؛ ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی.
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی زنظر مران گدا را

عزیزان مسجد آیت‌الله انگجی تبریز که پرده‌داران بزم نیمۀ شعبان ولادت اویند و بشارت از شکفتن غنچۀ گل نرگس در بوستان احمدی می‌دهند،‌مرا مصرّانه به این بزم فراخواندند. هر چند پای من، ناتوان از آمدن به بزم پاکان بود ولی دیدم که:
زکوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی

فرصت غنیمت شمردم تا به یاد او گوشۀ دل را به فانوس خیالش روشن کنم و بر حریف و رقیب، با آنچه در دولت او پس از انتظار ، ظهور می‌کند، بنازم و ببالم. ولی پیش از آن، به برکت لطف و نازکِشی‌اش به جسارت می گویم:
ای که مهجوری عشّاق روا می‌داری
تشنۀ بادیه راهم به زلالی دریاب
دل ببردی و بهل کردمت ای جان لیکن
عاشقان را زِ بَرِ خویش جدا می‌داری
به امیدی که در این ره به خدا می‌داری
به از این دار نگاهش که مرا می‌داری

اما نه، نقطۀ پرگار عشق، حق دارد که به من نادان عتاب کند:
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه تُست
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری
از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری؟

ولی تمنای دستگیری از او داشتن، عین صواب است و من برای درک ثواب از او همی خواهم که ای مولا:
آری ، آری، من به تقصیر خود به صدق معترفم که:
به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت
به فیض جرعۀ جام تو تشنه‌ایم ولی
که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع
نمی‌کنیم دلیری نمی‌دهیم صُداع

و زبان حالم با تو ای مولا همین کلام بس که، «عهد بندگی‌ام با تو ناگسستنی است.»
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست

رشتۀ صبرم به مقراض غمت ببریده شد

گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو

در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست

در شب هجران مرا پروانۀ وصلی فرست

بی‌جمال عالم آرای تو روزم چون شب است

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

همچو صبحم یک نفس باقی است با دیدار تو

شب‌نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع

کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع

این دل زار نزار اشک سوزانم چو شمع

ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع

تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

چهره بنما دلبرا تا جان بر افشانم چو شمع

اما بعد...
چون او می‌آید و دولت انتظار جای خود را به دولت ظهور می‌دهد. آفتاب وجودش کران تا کران عالم انسانی می‌تابد و جانهای فسرده و سرد،‌ نشاط و شادابی می‌گیرند و زندگی به معنای حقیقی آن در بستر زمین و زمان جاری می‌شود و بشریت بشارتی مجدد می‌شنود که:
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»(3)
«اراده کرده‌ایم بر مستضعفان روی زمین منت گذاریم و آنان را پیشوایان قرار دهیم و آنان را وارثان (روی زمین) گردانیم.»
او رایت فتح می‌گشاید تا ناشر عدل باشد و کویر جان انسانها که جز به زلال عدل و صلح، سرسبزی نمی‌گیرد به رویشی دیگر فلاح یابد. رشته‌های نفاق و دروغ را به شمشیر صدق و صفا از هم می‌گسلد تا انسان درمانده از حیرت و کجروی از تاریکی کفر و الحاد به روشنایی توحید و ایمان هدایت گردد.
با آمدنش طومار باطل درهم می‌پیچد و پرچم حق به اهتزاز در می‌آید و فریاد شوق از عالم و آدم به عرش می‌رسد که «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا»(4) و تقوا پیشگان و به انتظار نشستگان صبح پیروزی که نوید «أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ» (5) را به گوش سر شنیده بودند، به چشم جان می‌بینند که « وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ »(6) و صالحان در رکاب مصلح بشارت «إنّ الأرضَ یرِثُها عبادیَ الصّالحون»(7) را در پهنۀ زمین تحقق می‌بخشند.
نفس باد صبا مشگ نشان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
تا سراپردۀ گل نعره زنان خواهد شد

ویژگیهای دولت او:

* عدل

نخستین ویژگی دولت او «عدل» است او ذخیرۀ الهی است تا عدالت را بر گسترۀ ارض بگستراند. سیمای او در آئینۀ روایات، در حافظۀ تاریخی ادیان آسمانی و در گنجینۀ فطرت انسانی، عدالت محض است. بی‌شائبه از هر نوع نقص و کاستی، به دور از هر کژی و انحراف و عاری از هرگونه هوا و هوس . نام او قرین عدالت است و عدالت طفیلی اوست تا به همراه او ظهور کند. هیچ یادی از او نیست که عدل، وصف و صفت او نباشد و جهان در انتظار عدالت است و عدالت منتظر او.
آنجا که پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله بشارت او را می‌دهد، می‌فرماید:
«أبشِروُا بِالمَهدی رَجلٌ مِن قریشٍ مِن عترتی ، یَخرُجُ فیِ إختلِاف مِنَ النّاس وَزِلزالِ ، فَیملَاُ الأرضَ قسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظلماً وجوراً »(8)
(برشما بشارت باد «مهدی» مردی از قریش و از خاندان من، در روزگار اختلاف مردم و اضطراب و تنش‌ها، ظهور می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند آنگونه که از جور و ستم آکنده شده است.)
و در بیانی دیگر می‌فرماید:
«لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنْ الدَّهر إِلَّا یَوْمٌ لَبعَثَ اللَّهُ تَعالی رَجُلاً مِنْ أَهْل بَیْتِی یَمْلِاها عَدلاً کَما مُلِئَت جَوراً»(9)
(اگر از عمر روزگار جز یک روز نماند، خداوند متعال مردی از خاندان مرا برمی‌گزیند تا آن رااز عدالت انباشته سازد همان گونه که از ستم پر شده است.)
امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیه‌السلام در بیان حال او می‌فرماید:
«یُؤَیِّدُهُ اللَّهُ بِمَلَائِکَتِهِ وَ یَعْصِمُ أَنْصَارَهُ وَ یَنْصُرُهُ بِآیَاتِهِ وَ یُظْهِرُهُ عَلَى الْأَرْضِ حَتَّى یَدِینُوا طَوْعاً وَ کَرْهاً یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً وَ بُرْهَاناً»(10)
(خداوند او را به فرشتگانش یاری رساند و با یارانش محاظت کند و با نشانه‌هایش پیروز گرداند و او را بر زمینیان ظاهر سازد و همگان برفرمان او، چه بخواهند و چه نخواهند، گردن نهند و او زمین را از عدل و داد و نور و برهان لبریز می‌سازد.)
در دولت او عدالت اصلی است بنیادین و همه گیر، چرا که عدالت امر الهی است « اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بالعدلِ وَ الاِحسان«(11) و در عرصۀ حیات اجتماعی که حکومت به عنوان امانتی الهی، امکانی برای تحقق آرمانها و ارزشهاست،‌عدالت لازمۀ حکومت است.
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ»(12)
(به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش برگردانید و به گاه داوری و حکم میان مردم به عدالت حکم کنید.)

* صلح

حکومت او،‌ عرصۀ تحقق آیات و فرامین الهی است. ویژگی دیگر دولت او صلح است. در دولت او نه تنها صالحان همراه و همگام با مصلح برای اظهار دین حق می‌کوشند، بلکه با ظهور دین حق در تمامی شئون حیات انسانی، صلاح نیز برای انسانیت به ارمغان می‌آید. او نه تنها آحاد جامعه ایمانی را به اخوت اسلامی برمی‌گرداند و میان آنان آیۀ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ »(13) (مؤمنان باهم برادرند، بین برادران خویش را اصلاح نمائید)، را ظاهر می‌کند، فرمان «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا» (14) را ظاهر می‌سازد، بلکه با حاکمیت عدل و گسترش حوزۀ حکومت ایمان بین آحاد بشری، شعار «وَالصُّلحُ خیرٌ» (15) همگانی می‌شود و از روابط فردی تا عرصۀ روابط جمعی گسترده می‌گردد. در پرتو حکومت او ، بشریت نجات خویش را از دوزخ مادیت و سلطۀ جور و زور در بازگشت بسوی خدا و اعتصام به او و اصلاح خویش خواهد دید،
«إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ » (16) البته صلح و سلام دولت او، صلح و سلام از سر توانایی است. سرکشان را فرو می‌نشاند، ظالمان را به کیفر می‌رساند، کافران و کجروان و تحریف گران را از صحنه خارج می‌کند و محیط را برای حکومت عدل با شعار صلح و سلام مهیا می‌سازد.او مصلحِ، منتقم است و یا منتقمِ مُصلح، چون انتقام انبیاء و مردان خود را از جباران می گیرد و هم انتقام بشریت را و انتقام خونهای پاک مردان حق و شهیدان راه عدالت و حقیقت را،‌ منتقم است و چون بشریت را به امنیت پس از ترس و آرامش بعد از اضطراب می‌رساند، مصلح است.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (17)
(خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین خود قرارداد و آن دینی را که برایشان پسندیده است بسودشان مستقر کند و ترس و بیمشان را به ایمنی و امن مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و چیزی را به من شریک نگردانند.)
دولت او فرمان «قاتلوهم» را تا سر حد «لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ» (18) به اجرا در می‌آورد تا هیچ تهدیدی بعد از استقرار صلح، برای دولت عدل پیش نیاید و فتنه‌گران از برپایی هر فتنه‌ای بر خود بهراسند. او امنیت و صلح را برای همگان به ارمغان می‌آورد و حتی حیوانات نیز از گزند یکدیگر در امان می‌شوند و از جانب درندگان نیز انسان را خطر نمی‌رسد.
«فیملأ الأرضُ عدلاً، کما ملئت جوراً، حَتّى تَرعَى الوحُوشُ والّسباعُ، وتَلعبُ بِهِم الصبیانُ، وَتَأمَنُ النساءُ مِن أَنفُسِهنَّ، حَتّى لََو أنَّ امرأةً فیِ العِرباء لَم تَخَف عَلى نَفسِها» (19)
(زمین را از داد و دهش انباشته می‌سازد همانگونه که از ستم پر شده است تا آنجا که درندگان و چرندگان باهم بچرند و کودکان با آنان بازی کنند و زنان نسبت به خود امنیت پیدا کنند تا جایی که زنی در بادیه بر خویش نترسد.)

* سعادت

دولت او دولت سعادتمندی است. او بر تابعان دولت خویش سعادت را ارزانی می‌کند. بشر از آغاز زیست خویش بر این کره خاکی به دنبال سعادت تاخته است تا دامن آن را به چنگ آورد و بسیاری از اوقات در طلب محبوب خویش بیراهه رفته است و یا در رسیدن به آن از پای افتاده و در راه مانده است.
همای سعادت بر بالای دولت او در پرواز است و بانک و نوای خوش‌بختی و خوش‌وقتیِ حقیقی از نای حق گستر او در اوج و اهتزاز.
چون دو نعمت عدل و صلح به برکت وجود او و دولت او فراگیر و ریشه‌های آن استوار گردد،‌ شاخسارهای آن به ثمرات سعادت بارور می‌شود.

* توزیع عادلانه ثروت

در دولت او تبعیض وجود ندارد. اجحاف و ستم پیدا نمی‌شود. تکاثر و زراندوزی بی‌معناست. اختلاس و دستبرد محکوم است. به سبب عدالت در حاکمیت، اقتصاد عادلانه شکل می‌گیرد. مصرف به اندازۀ رفع نیاز صورت می‌پذیرد و کار و تلاش رونق می‌یابد، در آمدهای عمومی درمیان مردم به موقع توزیع می‌گردد. حقوق سالیانه و پاداش ماهیانه آنان بی‌کم و کاست پرداخت می‌شود تا جایی که فقیر و درمانده‌ای نماند. سیستم اقتصادی چنان عادلانه عمل می‌کند که مؤدیان مالیاتی و پرداخت کنندگان زکات بی‌هیچ تحمیلی بسوی صاحبان حق و سازمان مالی می‌شتابند،‌تا تعهد خود را به جای آورند.
«یُعْطِی النَّاسَ عَطَایَا مَرَّتَیْنِ فِی السَّنَةِ وَیَرْزُقُهُمْ فِی الشَّهْرِ رِزْقَیْنِ وَیُسَوِّی بَیْنَ النَّاسِ حَتَّى لأ تَرَى مُحْتَاجاً إلَى الزَّکَاهِ. وَیَجِیءُ أصْحَابُ الزَّکَاةِ بِزَکَاتِهِمْ إلَى الْمَحَاوِیجِ مِنْ شِیعَتِهِ فَلأ یَقْبَلُونَهَا. فَیُصِرُّونَهَا وَیَدُورُونَ فِی دُورِهِمْ فَیَخْرُجُونَ إلَیْهِمْ فَیَقُولُونَ: لأ حَاجَهَ لَنَا فِی دَرَاهمِکُمْ! »(20)

* بهداشت عمومی

در دولت او بهداشت و سلامت به اوج خود می رسد. در پرتو ایمان، بهداشت روحی و روانی فراگیر می‌شود و در کنار آن بهداشت فردی و اجتماعی نیز توسعه می‌یابد تا جایی که در بشارتهای دولت مهدوی (ع) یادآوری می‌شود که به برکت دولت اهل بیت (ع) هیچ نابینا و زمین‌گیر و دردمندی باقی نمی‌ماند. از جملۀ این بشارتها، کلام حضرت سید‌الشهداء (ع) خطاب به یاران خویش در وصف دولت مهدی (ع) است، که می‌فرماید:
«و لا یَبقى على وَجهِ الارضِ أعمىَ ، و لا مُقعِد ، وَ لا مُبتَلى ، إلاّ کَشَفَ اللهُ عَنهُ بلاءَهُ بِنا أهلِ البیت »(21)

* فراوانی ارزاق و رشد کشاورزی

قرآن کریم وعده فرموده است:
«وَلَو أن أهلُ القُرى آمنوا واتَّقُوا لَفتَحَنا عَلیهَمُ بَرکاتِ مِنَ السَّماءِ والأرضِ» (22)
(و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً درهای برکات آسمانها و زمین را به روی آنها می‌گشودیم.)
دولت او، دولت تقوا است. مردم دوران حاکمیت او، پرهیزگاران و تقوا پیشگانی هستند که رو به تقوای کامل می‌روند. خداوند متعال به پاس تقوا و ایمان و تلاش آنها برای استقرار حق و عدل، درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می‌گشاید، درختان همۀ میوه‌های خود را به آنها تقدیم می‌کند تا جایی که میو‌ه‌های تابستان در زمستان و میوه‌های زمستان در تابستان یافت می‌شود و آنان از آن بهره‌مند می‌شوند.
« ولَینزِلَنَّ البَرَکَهَ مِنَ السَّماء اِلیَ الارضِ حَتّی اَنَّ الشَّجَرَهَ لتقصِفُ بِما یُریدُ الله فیها مِنَ الثَّمَرَهِ وَلَتَاکُلُنَّ ثَمَرهَ الشِتاء فی الصَّیفِ وثَمَرهَ الصیفِ فیِ الشِّتاء»(23)

* توسعه و گسترش علم و دانش

دولت او، دولت علم و دانش است. روزگار او، روزگار علم و فضیلت و حکومت فهم و اندیشه است. جاهلان بساط خود برمی‌چینند و عالمان بر صدر می‌نشینند و قدر می‌بینند عالمانی که تقوا، جوهر دانایی آنان است. پیشتر از این، در وصف دولت او از زبان امیرالمومنین علی علیه‌السلام خواندیم که فرمود: «او زمین را از داد و دهش و نور و برهان لبریز می‌کند.» همچنین امام علیه‌السلام در وصف روزگار دولت او فرمود:
«کَأنّی أنظُرُ إلى شیعَتنا بمسجِدِ الکُوفَه، قَد ضَرَبُوا الفَساطیطَ یُعَلّموُنَ النّاسَ القُرآنَ کَما اُنزِلَ» (24)
(گویی شیعیان خود را در مسجد کوفه به چشم می‌بینم که خیمه‌هایی زده‌اند و به مردم، قرآن را آنچنان که نازل شده است، یاد می‌دهند.)
امام صادق علیه‌السلام نیز فرمودند: «چون قائم ما، قیام کند خداوند دست رحمت خود برسر بندگان می‌گذارد و قدرت اندیشه و تفکر آنان را بالا می‌برد بوسیله آن خرد و تصور، به آنان کمال می‌رسد.»
«إِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلی رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُمْ وَ کمُلَتْ بها أَحْلامُهُمْ» (25)
(آری در پرتو همین رویکرد علمی و تفضل الهی است که درجات علم و مراتب دانش توسعه می‌یابد و 27 مرتبۀ دانش که تنها 2 مرتبۀ آن تا ظهور او برای مردم شناخته شده است، برای مردم آشکار می‌شود و آن علوم باقی مانده در میان انتشار می‌یابد و این روایتی است که از جانب ائمه معصومین علیهم‌السلام بشارت داده شدها ست.» (26)
آنچه در این مختصر آمد نمی از یم معارف مهدوی (عج) است. امید آنکه در بارگاه سلیمانی او تشرف قبول یابد و اهل نظر عیب آن بپیرایند و به کمال کلام خویش بیآرایند.
والسلام علیکم و الحمدلله رب العالمین

نوع مقاله:

نظرات

با سلام و احترام ، پیشنهاد می کنم مقالات و نوشته ها و مصاحبه های استاد محمدیان را درباره ی امام عصر أرواحنا فداه را به صورت کتاب مستقل منتشر کنید.با تشکر گ. فرجاه

آرزو می کنم روزگار دولت بعد از ظهور بسیار نزدیک باشد تا بشریت از این رنج و حرمان نجات پیدا کند. اللهم عجل لولیک الفرج

سلام بر مهدی سلام بر صلح سلام بر عدالت ماه شعبان ، ماه امید و نوید ، ماه سلام و صلح و ماه شادی و نشاط را به همه ی امیدواران آینده ی بشریت تبریک و شاد باش مى گویم . اللهم عجل لولیک الفرج

استاد محمدیان ،از خواندن مقاله ی جدید شما بسیار خوشحالم، اعتقاد به ظهور مصلح ، انسان را به آینده ی جهان خوشبین می کند . آینده ای همراه با تعالی و ترقی و صلح و عدالت و امنیت و امان و یافتن هدف آفرینش در بستر زندگی دنیایی. استاد بزرگوار ،حتما این مقاله را به زبان انگلیسی در کانادا به مناسبت نیمه ی شعبان بین دوستان منتشر خواهم کرد. ارادتمند شما و ملتمس دعا میترا دادور ، کانادا

جهان در انتظار اوست ، اگر او نباشد و عدالت و صلح و سعادت را برای بشریت به ارمغان نیاورد جهان کنونی بی معنا خواهد بود.

استاد محمدیان عزیز،همراه با شادباش روزهای فرخنده شعبان به ویژه نیمه ی شعبان سالروز ولادت امام زمان ارواحنا فداه،آیا باور به ظهور منجی در میان اهل سنت همانند شیعه است ؟ در سایر ادیان نیز اعتقاد به مهدویت وجود دارد؟

یاد مرحوم آیةالله سید أبو الحسن مولانا رحمة الله علیه بخیر و روحش با شهیدان و فرزند شهیدش محشور باد ، چقدر در برگزاری مراسم نیمه شعبان مسجد آیةالله انگجی اهتمام داشت ، من به نمایندگی از دوستان قدیم و مؤمنین اهالی مسجد آیةالله انگجی و قاطبه مردم تبریز از محضر حضرت آیةالله محمدیان در خواست دارم حتما مراسم نیمه شعبان را در تبریز تشریف بیاورند و نسبت به شهرشان و همشهریان ادای دین نمایند و سنت زیبای علمای بزرگ تبریز را تجدید کنند . واقعا تبریز نیازمند برگزاری مراسم های پر مغز و سنگین و مناسب نیازهای روز است. ایوب اعلایی

یا مهدی أدرکنی ،یا امام زمان بفریادمان برس ،روزگار بسیار سخت شده است و از هر گوشه ای فتنه می بارد.

با سلام و احترام ، آیا واقعا برای آینده بشریت چنین امیدی می رود که انسانها با داشتن علم و ثروت به صلح نیز پای بند باشند ، چون همیشه علم و ثروت و قدرت راهزن و صاحبان آنها راهزنان با چراغ بوده اند؟!

نظر دهید

Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.