نوفهمی و نوآوری

به نام آنکه جان را نور دین داد خرد را در خدادانی یقین داد
مقتضیات عصر جدید یک سلسله تردیدها و پرسشها را به وجود آورده و سؤالهای کهنه و فراموش شده را با ادبیاتی جدید از نو مطرح ساخته است.
روزگار ما از نظر فکری و فرهنگی و به تبع آن دینی و مذهبی به ویژه برای نسل جوان دورهی اضطراب، دو دلی و بحران است.
برای عدهای این شرایط پیش آمده موجبات نگرانی را فراهم ساخته است، ولی به نظر میرسد این شرایط جای نگرانی و ناراحتی نیست؛ اما به شرط و شروطی، پرسش مقدمهی وصول و شک راهی برای دستیابی به یقین است و این نوع اضطرابها را باید به عنوان آغاز و مقدمهای برای آرامش ارزیابی کرد.
به تعبیر استاد شهید مطهری «اسلام که این همه دعوت به تفکر و ایقان میکند، به طور ضمنی میفهماند که حالت اولیهی بشر جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشهی صحیح باید به سر منزل ایقان و اطمینان برسد».
از برخی از حکماء نقل شده است که «فایدهی گفتار ما را همین بس که تو را به شک و تردید میاندازد تا در جستجوی تحقیق و ایقان برآیی.»
شک ناآرامی استولی هرآرامشی براین ناآرامی ترجیح ندارد.حیوان شک نمیکند ولی آیا عدم تردید او فضیلت است؟ آیا او به مرحلهی شناخت و یقین و اطمینان رسیده است؟ آرامش حیوانی، آرامش پایین و زیر خط شک است، برخلاف آرامش اهل یقین که آرامش بالاتر از خط شک است.
در بین اهل نظر معروف است که شک و تردید معبر خوب و لازمی است؛ اما توقفگاه و منزلگاه خوبی نیست. بنابراین اصحاب فرهنگ و خرد به نیکی میدانند صرف این که روزگار، روزگار شک و تردید است دلیل بر انحطاط و انحراف زمان نیست. قطعاً این نوع تردیدها به ویژه در بین نسل جوان، از آرامشهای ساده لوحانه که در نزد بسیاری دیده میشود، برتر است.
صد البته باید به ذهنهای پرسشگر مجال داد تا طرح پرسش کنند و ایراد خود را به زبان صدق بازگو نمایند. تأسف آنگاه خواهد بود که این شکها و تردیدها صاحب خود را به حرکت وادار نسازد و یا افراد و عالمانی را بر نیانگیزد که پاسخگوی نیازهای اجتماع در این زمینه باشند.
از این روی، بحث از پدیدههای نو و توجه به مقتضیات زمان و مکان به عنوان یک ضرورت در حوزهی تفکر و معارف دینی بایسته است. همچنانکه پیشتر گفتهایم باید با مراعات اجتهاد مستمر اسلامی در پاسخگویی به مقتضیات و نیازهای زمان اقدام کرد. با شناسایی شرایط و ویژگیهای دوره معاصر و شناختن پرسشها و دغدغههای فکری نسل جدید باید به ترمیم نهادهای فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی موجود و طراحی سازمانهای جدید متناسب با آن اقدام نمود. هرچند مدتی است در محافل علمی و فرهنگی سخن از تحول و دگرگونی در نوع نگرش و برداشت از متون و نصوص دینی و منابع اسلامی میرود، ولی شکل سامانمند و شبکهای به خود نگرفته است. به همین دلیل که برخی از حرکتهای نوگرایانه و اندیشههای نوپیدا یا در اصل پیدایش و یا در تداوم و استمرار در معرض ابتلا به بیماری و آفت خطرناک و فاجعه آمیز افراط و تفریط قرار میگیرند. گاه در ورطهی التقاطی اندیشیدن میافتند و گاهی در چنبرهی ارتجاع و جمود و ایستایی گرفتار میآیند.
آنچه امروز به بهانهی پاسخگویی به سؤالهای فکری و ذهنی جوانان و یا عقلانی کردن دفاع از دین و یا دینداری از یک سو و دفاع از ارزشها و اصول دینی از سوی دیگر اتفاق میافتد، قابل تأمل و پیگیری است.
پیش از هر چیز لازم است هدف و انگیزه و سمت گیریهای چنین افکاری و حد و مرز و معنی و مفهوم آنها شناسایی و روشن شود، تا حد اعتدال و قوتهای آنها مورد حمایت و تقویت قرار گیرد و نسبت به دو طرف افراط و تفریط آنها هشدار داده شود، تا به نام اصلاح و هماهنگی و همراهی با پیشرفت زمان و سازگاری دین با دنیا، عقبنشینی از مواضع حق و بازگشت از اصول ثابت غیرقابل تغییر دینی و سرانجام بلای پرفاجعهی تجددزدگی رخ ندهد و از طرف دیگر به انگیزهی مبارزه با بدعت، علیه هر چه نوآوری و حرف و حرکت جدید علم مخالفت برافراشته نشود و در نهایت روحیهی خشک تحجرگرایی حاصل و حاکم نگردد.
معنای نوفهمی و نوآوری
نوفهمی و نوآوری در حوزهی دین وا جتهاد دینی به معنای اختراع دین جدید و تأسیس فقه نو بر اساس بافتهها و یافتههای ذهنی و سلیقههای این و آن نیست. مجتهد نوآور و متفکر دینی نواندیش مدعی این نیست که دین در دشواریها و گرفتاریهای جدید اجتماعی کارآیی ندارد. او هرگز در پی آن نیست که از اصول ثابت اسلامی چشم بپوشد و یا به ساحت قدسی سلف صالح جسارت کند؛ چرا که اینها خلاف ضروری دین و مورد نهی و منع شرع مبین است.
ثبات و استواری دین و غنای منابع فکری و فقهی آن و توانایی احکام و حقوق آن در ادارهی زندگی فردی و اجتماعی انسان در بهترین وجه ممکن و مترقیترین شکل آن در همهی روزگاران ایمان قلبی و قطعی ماست.
معنای نوفهمی و نوآوری عبارت است از: کوشش مستمر در جهت فهم عمیق و دقیق دین. نوآوری و نوفهمی اجتهادی یعنی به کارگیری تمام تلاش و توان در فهم سنت و قرآن و دریافت احکام آن. به تعبیر دیگر نوفهمی اجتهادی یعنی رجوع پیاپی به منابع و دلایل شرعی برای استخراج حکم موضوعات جدید.
اجتهاد نوآور همان روش اجتهادی صاحب جواهر است اما نه دربارهی سؤالها و پرسشها و موضوعات دورهی قاجار، بلکه پاسخگویی و جوابدهی به چالشهای فکری، فرهنگی دورهی گسترش ماهوارهها و شبکههای ارتباطی الکترونیکی که هرروز شبههای جدید میآفرینند و سؤالنویی را طرح میکنند. اجتهاد نوآور ایمان داشتن به استعداد و ظرفیت پایان ناپذیر منابع شرعی همچون کتاب و سنت بر اساس «ما من شییء الا وله اصل فیالکتاب و السنهٌ» به همراه کوشیدن برای شناختن شرایط و روابط حاکم بر عصر و محیط اجتهاد است.
از سوی دیگر اجتهاد نوآور دوباره پیمودن راه طی شده، به بوتهی بررسی نهادن احکام استنباط شده و پذیرفتن آرای پذیرفته شدهی گذشتگان و عدم ژرفکاری در ادله شرعی نیست؛ چرا که این کار رنج و زحمتی ندارد که نام اجتهاد به خود بگیرد. بلکه این کار به تعبیر استاد شهید مطهری: «تقلیدی است در فرم و شکل اجتهاد.»
علما و اندیشمندان ما چه در حوزهی فقه و احکام و چه در عرصهی معارف و کلام و یا فلسفه و عرفان، پیوسته در حال نوآوری و ابداع و ابتکار بودهاند. کم نیستند علمای سترگی که در آثار خود به این معنا اشاره کردهاند و حتی خود و همفکران خود را به نوآوری معرفی کردهاند. چرا که کشف مطالب جدید و فهم و برداشت از متون و نصوص دینی و گشودن باب تازه بر روی مسائل اسلامی نشانهی اقتدار فکری و توان فقهی است.
مثلاً صاحب معالم پس از طرح بحث مفصل و دامنهداری دربارهی این که «امر به شییء مقتضی نهی از ضد هست، یا نیست.« مینویسد: «و علیک بامعانالنظر فی هذه المباحث فانی لااعلم احداً حام حولها- درباره آنچه بحث کردیم به دقت تمام درنگ کنید، زیرا آنچه، طرح کردهایم کسی از پیشینیان بدان نزدیک نشده است.»
و یا این که صاحب جواهر در پایان بحث «بیع فضولی پس از یک بحث پر دامنه محققانه مینویسد: «... و لعله من خواص هذا الکتاب ککثیر من المباحث التی وقع فیها البحث و الاضطراب- گویا طرح این موضوع نیز همانند بسیاری از موضوعات و مباحثی که در آن مناقشه و گفتگو است از خواص این کتاب (جواهر) است که مطرح میشود.»
بسیاری از دانشمندان، اساتید و علمای معاصر و گذشته را به گشودن باب جدید در فقاهت و نوفهمی و نوآوری ستودهاند. مثلاً میرزای آشتیانی «ره» در تجلیل از شیخ اعظم انصاری «ره» مینویسد: «... چگونه چنین مطالبی بر او پوشیده بماند در حالی که در فن اصول، ابتکاراتی دارد که هیچکس از پیشینیان بر وی پیشی نگرفته است؟» و یا این که میرزای تبریزی «ره» در ذیل بحث شرط بودن ابتلا در علم اجمالی مینویسد: «بدان که این مسأله: واجب بودن اجتناب از اطراف علم اجمالی به شرط این که اطراف آن مورد ابتلا باشد، از سخنان و ابتکارات ویژهی کتاب رسائل است و بر مصنف آن تا جایی که من میدانم کسی سبقت نگرفته است.»
یا در تاریخ فقها ذکر شده است که دیدگاه پیشینیان از اصولیان و فقهیان تا روزگار پدر شیخ بهایی، شیخ حسین بنعبدالصمد (متوفای 985 هـ)، این بود که استصحاب را از باب بنای عقلا و افادهی ظن حجت و معتبر میدانستند. در حالی که بعداز پدر شیخ بهایی «ره» حجت بودن استصحاب از باب اخبار و تعبد پذیرفته شد.
به همین مقدار بسنده کنیم که نوآوری در اجتهاد شیوهی سلف صالح از علمای امامیه رضوانالله تعالی علیهم بوده است که به ارشاد ائمهی معصومین علیهمالسلام عهدهدار افتاء و قضا و حکم در بین امت هستند و این سخن، حرف جدید و ابداع تازهای نیست؛ ولی این بدان معنا نیست که هرکس نیز به این بهانه بخواهد وارد عرصهی مرد افکن و نفس بر فقاهت شود و با ظن و قیاس یا استحسان بخواهد میدان داری کند، و من عندی قرائت جدیدی از دین را ارائه دهد.
مدار و مورد نوفهمی کجاست؟
فرهیختگان میدانند که نوفهمی و نوآوری و کشف احکام جدید، مربوط به برداشت از منابع احکام و فهم دقیق و عمیق ادلهی شرعی است. نوفهمی و نوآوری از مقولهی تعقل و در حوزهی درایت است. رؤیت و روایت نوآوری و کشف جدید ندارد. مجموعهی آیات قرآنی و یا سنت و روایات نبوی و ولوی چهارده قرن گذشته در فراروی هزاران بلکه میلیونها انسان مسلمان بوده است که بسیاری از آنان، قرآن و بخش اعظم روایات را حفظ بودهاند. لذا در مورد آیات که اساساً از اصل، کشف معنا ندارد و دربارهی روایات نیز بسیار بعید است که امروز کسی روایتی را بیابد که تاکنون از دید و نگاه محدثان به دور بوده باشد. مخصوصاً از آن زمانی که محدثان و مؤلفان بزرگی علاوه بر جوامع روایی چهارگانه، اصول کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار و تهذیب، به نگارش جوامع مفصل سهگانه بحارالانوار، وسایل الشیعه و وافی نیز گماشتند و بالاتر از همه، امروز کلید واژههای همین جوامع روایی با نرمافزارهای کامپیوتری که محصول پیشرفت تکنولوژیک است در دسترس همگان است و به سهولت میتوان به متن احادیث و روایات دست یافت. مگر این که کسی به یکی از کتابهای نادر و نایاب همانند برخی از آثار صدوق علیه الرحمه دست پیدا کند و روایت جدیدی را در آن بیابد که تا به حال کسی از آن مطلع نشده باشد.
بنابراین نوفهمی، نوآوری و کشف جدید در این حوزه نیست، همهی اینها مربوط به حوزه ی درایت است. چه بسا آیه و روایتی که سالیان سال در فرادید محققان و پژوهشگران و اندیشه وران قرار داشته و از آن معنایی را میفهمیدند ولی امروز همان آیه و روایت در کانون توجه و درنگ متفکری تیزهوش و باریک بین دیگری قرار میگیرد که از آن معنا و مفهوم جدیدی را برداشت میکند و حکم و قانونی را استنباط میکند که دیگران بدان دست نیافتهاند. در این معنا نوآوری نه تنها امری ممکن و مشروع، بلکه لازم و ضروری است.
هنر عالم دینی امروز در درایت او، و میزان دانش هر اندیشهوری به اندازهی فهم و درک اوست.
حضرت امیرعلی بن ابیطالب علیهالسلام میفرماید: «کونوا دراه و لا تکونوا رواه، فان رواه العلم کثیرو دراته قلیل- اهل درایت باشید نه اهل روایت، زیرا راویان علم بسیارند اما درایت کنندگان آن اندک.»
یا این که امام صادق علیهالسلام میفرماید: «حدیث تدریه خیر من الف ترویه- اگر یک حدیث را بفهمی بهتر از هزار حدیثی است که تنها بازگو کنی» راز این همه دعوت به درایت و بسنده نکردن به روایت این است که با دقت و خرد ورزی در منابع غنی و ژرف دینی، راز حقایق شرعی به اقتضای نیازها به تناسب تواناییها در پاسخگویی به مشکلات انسان و جوامع کنونی فراهم آید.
*چه کسانی میتوانند به این مهم اقدام کنند؟
کسانی میتوانند در این حرکت فکری موفق باشند که برخوردار از تحصیلات و دانش لازم اسلامی و آشنایی با مسائل و شیوههای آموزش و اجتهادی حوزهی علمیه بوده و با تقوا و عدالت همراه با بالندگی و فربهی علمی به تهذیب اخلاقی بپردازند و در کنار این همه با ایجاد روابط گوناگون برون حوزوی و گفت و شنود با جریانهای مختلف فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و گام نهادن در محیطها و فضاهای باز فکری و مطالعه و بررسی آثار اندیشهوران و آشنایی با آراء و نظریات دیگران حتی بیگانگان، از مقتضیات جوامع مختلف و روابط حاکم در حوزههای مختلف اجتماعی آگاه و با خبر باشند.البته این مهم نیازمند طرح و ابتکار، اقدام و عمل و پیگیری و مداومت است که باید در زمینههای گوناگون همچون ایجاد رشتههای تخصصی، توجه داشتن به عنصر زمان و مکان در اجتهاد، پیشبینی شورای افتاء، توجه مجدد به تبعیض و تجزی در اجتهاد و همچنین پیش نیاز قراردادن شناخت و موضوعات برای افتاء تعقیب شود.
مقتضیات عصر جدید یک سلسله تردیدها و پرسشها را به وجود آورده و سؤالهای کهنه و فراموش شده را با ادبیاتی جدید از نو مطرح ساخته است.
روزگار ما از نظر فکری و فرهنگی و به تبع آن دینی و مذهبی به ویژه برای نسل جوان دورهی اضطراب، دو دلی و بحران است.
برای عدهای این شرایط پیش آمده موجبات نگرانی را فراهم ساخته است، ولی به نظر میرسد این شرایط جای نگرانی و ناراحتی نیست؛ اما به شرط و شروطی، پرسش مقدمهی وصول و شک راهی برای دستیابی به یقین است و این نوع اضطرابها را باید به عنوان آغاز و مقدمهای برای آرامش ارزیابی کرد.
به تعبیر استاد شهید مطهری «اسلام که این همه دعوت به تفکر و ایقان میکند، به طور ضمنی میفهماند که حالت اولیهی بشر جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشهی صحیح باید به سر منزل ایقان و اطمینان برسد».
از برخی از حکماء نقل شده است که «فایدهی گفتار ما را همین بس که تو را به شک و تردید میاندازد تا در جستجوی تحقیق و ایقان برآیی.»
شک ناآرامی استولی هرآرامشی براین ناآرامی ترجیح ندارد.حیوان شک نمیکند ولی آیا عدم تردید او فضیلت است؟ آیا او به مرحلهی شناخت و یقین و اطمینان رسیده است؟ آرامش حیوانی، آرامش پایین و زیر خط شک است، برخلاف آرامش اهل یقین که آرامش بالاتر از خط شک است.
در بین اهل نظر معروف است که شک و تردید معبر خوب و لازمی است؛ اما توقفگاه و منزلگاه خوبی نیست. بنابراین اصحاب فرهنگ و خرد به نیکی میدانند صرف این که روزگار، روزگار شک و تردید است دلیل بر انحطاط و انحراف زمان نیست. قطعاً این نوع تردیدها به ویژه در بین نسل جوان، از آرامشهای ساده لوحانه که در نزد بسیاری دیده میشود، برتر است.
صد البته باید به ذهنهای پرسشگر مجال داد تا طرح پرسش کنند و ایراد خود را به زبان صدق بازگو نمایند. تأسف آنگاه خواهد بود که این شکها و تردیدها صاحب خود را به حرکت وادار نسازد و یا افراد و عالمانی را بر نیانگیزد که پاسخگوی نیازهای اجتماع در این زمینه باشند.
از این روی، بحث از پدیدههای نو و توجه به مقتضیات زمان و مکان به عنوان یک ضرورت در حوزهی تفکر و معارف دینی بایسته است. همچنانکه پیشتر گفتهایم باید با مراعات اجتهاد مستمر اسلامی در پاسخگویی به مقتضیات و نیازهای زمان اقدام کرد. با شناسایی شرایط و ویژگیهای دوره معاصر و شناختن پرسشها و دغدغههای فکری نسل جدید باید به ترمیم نهادهای فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی موجود و طراحی سازمانهای جدید متناسب با آن اقدام نمود. هرچند مدتی است در محافل علمی و فرهنگی سخن از تحول و دگرگونی در نوع نگرش و برداشت از متون و نصوص دینی و منابع اسلامی میرود، ولی شکل سامانمند و شبکهای به خود نگرفته است. به همین دلیل که برخی از حرکتهای نوگرایانه و اندیشههای نوپیدا یا در اصل پیدایش و یا در تداوم و استمرار در معرض ابتلا به بیماری و آفت خطرناک و فاجعه آمیز افراط و تفریط قرار میگیرند. گاه در ورطهی التقاطی اندیشیدن میافتند و گاهی در چنبرهی ارتجاع و جمود و ایستایی گرفتار میآیند.
آنچه امروز به بهانهی پاسخگویی به سؤالهای فکری و ذهنی جوانان و یا عقلانی کردن دفاع از دین و یا دینداری از یک سو و دفاع از ارزشها و اصول دینی از سوی دیگر اتفاق میافتد، قابل تأمل و پیگیری است.
پیش از هر چیز لازم است هدف و انگیزه و سمت گیریهای چنین افکاری و حد و مرز و معنی و مفهوم آنها شناسایی و روشن شود، تا حد اعتدال و قوتهای آنها مورد حمایت و تقویت قرار گیرد و نسبت به دو طرف افراط و تفریط آنها هشدار داده شود، تا به نام اصلاح و هماهنگی و همراهی با پیشرفت زمان و سازگاری دین با دنیا، عقبنشینی از مواضع حق و بازگشت از اصول ثابت غیرقابل تغییر دینی و سرانجام بلای پرفاجعهی تجددزدگی رخ ندهد و از طرف دیگر به انگیزهی مبارزه با بدعت، علیه هر چه نوآوری و حرف و حرکت جدید علم مخالفت برافراشته نشود و در نهایت روحیهی خشک تحجرگرایی حاصل و حاکم نگردد.
معنای نوفهمی و نوآوری
نوفهمی و نوآوری در حوزهی دین وا جتهاد دینی به معنای اختراع دین جدید و تأسیس فقه نو بر اساس بافتهها و یافتههای ذهنی و سلیقههای این و آن نیست. مجتهد نوآور و متفکر دینی نواندیش مدعی این نیست که دین در دشواریها و گرفتاریهای جدید اجتماعی کارآیی ندارد. او هرگز در پی آن نیست که از اصول ثابت اسلامی چشم بپوشد و یا به ساحت قدسی سلف صالح جسارت کند؛ چرا که اینها خلاف ضروری دین و مورد نهی و منع شرع مبین است.
ثبات و استواری دین و غنای منابع فکری و فقهی آن و توانایی احکام و حقوق آن در ادارهی زندگی فردی و اجتماعی انسان در بهترین وجه ممکن و مترقیترین شکل آن در همهی روزگاران ایمان قلبی و قطعی ماست.
معنای نوفهمی و نوآوری عبارت است از: کوشش مستمر در جهت فهم عمیق و دقیق دین. نوآوری و نوفهمی اجتهادی یعنی به کارگیری تمام تلاش و توان در فهم سنت و قرآن و دریافت احکام آن. به تعبیر دیگر نوفهمی اجتهادی یعنی رجوع پیاپی به منابع و دلایل شرعی برای استخراج حکم موضوعات جدید.
اجتهاد نوآور همان روش اجتهادی صاحب جواهر است اما نه دربارهی سؤالها و پرسشها و موضوعات دورهی قاجار، بلکه پاسخگویی و جوابدهی به چالشهای فکری، فرهنگی دورهی گسترش ماهوارهها و شبکههای ارتباطی الکترونیکی که هرروز شبههای جدید میآفرینند و سؤالنویی را طرح میکنند. اجتهاد نوآور ایمان داشتن به استعداد و ظرفیت پایان ناپذیر منابع شرعی همچون کتاب و سنت بر اساس «ما من شییء الا وله اصل فیالکتاب و السنهٌ» به همراه کوشیدن برای شناختن شرایط و روابط حاکم بر عصر و محیط اجتهاد است.
از سوی دیگر اجتهاد نوآور دوباره پیمودن راه طی شده، به بوتهی بررسی نهادن احکام استنباط شده و پذیرفتن آرای پذیرفته شدهی گذشتگان و عدم ژرفکاری در ادله شرعی نیست؛ چرا که این کار رنج و زحمتی ندارد که نام اجتهاد به خود بگیرد. بلکه این کار به تعبیر استاد شهید مطهری: «تقلیدی است در فرم و شکل اجتهاد.»
علما و اندیشمندان ما چه در حوزهی فقه و احکام و چه در عرصهی معارف و کلام و یا فلسفه و عرفان، پیوسته در حال نوآوری و ابداع و ابتکار بودهاند. کم نیستند علمای سترگی که در آثار خود به این معنا اشاره کردهاند و حتی خود و همفکران خود را به نوآوری معرفی کردهاند. چرا که کشف مطالب جدید و فهم و برداشت از متون و نصوص دینی و گشودن باب تازه بر روی مسائل اسلامی نشانهی اقتدار فکری و توان فقهی است.
مثلاً صاحب معالم پس از طرح بحث مفصل و دامنهداری دربارهی این که «امر به شییء مقتضی نهی از ضد هست، یا نیست.« مینویسد: «و علیک بامعانالنظر فی هذه المباحث فانی لااعلم احداً حام حولها- درباره آنچه بحث کردیم به دقت تمام درنگ کنید، زیرا آنچه، طرح کردهایم کسی از پیشینیان بدان نزدیک نشده است.»
و یا این که صاحب جواهر در پایان بحث «بیع فضولی پس از یک بحث پر دامنه محققانه مینویسد: «... و لعله من خواص هذا الکتاب ککثیر من المباحث التی وقع فیها البحث و الاضطراب- گویا طرح این موضوع نیز همانند بسیاری از موضوعات و مباحثی که در آن مناقشه و گفتگو است از خواص این کتاب (جواهر) است که مطرح میشود.»
بسیاری از دانشمندان، اساتید و علمای معاصر و گذشته را به گشودن باب جدید در فقاهت و نوفهمی و نوآوری ستودهاند. مثلاً میرزای آشتیانی «ره» در تجلیل از شیخ اعظم انصاری «ره» مینویسد: «... چگونه چنین مطالبی بر او پوشیده بماند در حالی که در فن اصول، ابتکاراتی دارد که هیچکس از پیشینیان بر وی پیشی نگرفته است؟» و یا این که میرزای تبریزی «ره» در ذیل بحث شرط بودن ابتلا در علم اجمالی مینویسد: «بدان که این مسأله: واجب بودن اجتناب از اطراف علم اجمالی به شرط این که اطراف آن مورد ابتلا باشد، از سخنان و ابتکارات ویژهی کتاب رسائل است و بر مصنف آن تا جایی که من میدانم کسی سبقت نگرفته است.»
یا در تاریخ فقها ذکر شده است که دیدگاه پیشینیان از اصولیان و فقهیان تا روزگار پدر شیخ بهایی، شیخ حسین بنعبدالصمد (متوفای 985 هـ)، این بود که استصحاب را از باب بنای عقلا و افادهی ظن حجت و معتبر میدانستند. در حالی که بعداز پدر شیخ بهایی «ره» حجت بودن استصحاب از باب اخبار و تعبد پذیرفته شد.
به همین مقدار بسنده کنیم که نوآوری در اجتهاد شیوهی سلف صالح از علمای امامیه رضوانالله تعالی علیهم بوده است که به ارشاد ائمهی معصومین علیهمالسلام عهدهدار افتاء و قضا و حکم در بین امت هستند و این سخن، حرف جدید و ابداع تازهای نیست؛ ولی این بدان معنا نیست که هرکس نیز به این بهانه بخواهد وارد عرصهی مرد افکن و نفس بر فقاهت شود و با ظن و قیاس یا استحسان بخواهد میدان داری کند، و من عندی قرائت جدیدی از دین را ارائه دهد.
مدار و مورد نوفهمی کجاست؟
فرهیختگان میدانند که نوفهمی و نوآوری و کشف احکام جدید، مربوط به برداشت از منابع احکام و فهم دقیق و عمیق ادلهی شرعی است. نوفهمی و نوآوری از مقولهی تعقل و در حوزهی درایت است. رؤیت و روایت نوآوری و کشف جدید ندارد. مجموعهی آیات قرآنی و یا سنت و روایات نبوی و ولوی چهارده قرن گذشته در فراروی هزاران بلکه میلیونها انسان مسلمان بوده است که بسیاری از آنان، قرآن و بخش اعظم روایات را حفظ بودهاند. لذا در مورد آیات که اساساً از اصل، کشف معنا ندارد و دربارهی روایات نیز بسیار بعید است که امروز کسی روایتی را بیابد که تاکنون از دید و نگاه محدثان به دور بوده باشد. مخصوصاً از آن زمانی که محدثان و مؤلفان بزرگی علاوه بر جوامع روایی چهارگانه، اصول کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار و تهذیب، به نگارش جوامع مفصل سهگانه بحارالانوار، وسایل الشیعه و وافی نیز گماشتند و بالاتر از همه، امروز کلید واژههای همین جوامع روایی با نرمافزارهای کامپیوتری که محصول پیشرفت تکنولوژیک است در دسترس همگان است و به سهولت میتوان به متن احادیث و روایات دست یافت. مگر این که کسی به یکی از کتابهای نادر و نایاب همانند برخی از آثار صدوق علیه الرحمه دست پیدا کند و روایت جدیدی را در آن بیابد که تا به حال کسی از آن مطلع نشده باشد.
بنابراین نوفهمی، نوآوری و کشف جدید در این حوزه نیست، همهی اینها مربوط به حوزه ی درایت است. چه بسا آیه و روایتی که سالیان سال در فرادید محققان و پژوهشگران و اندیشه وران قرار داشته و از آن معنایی را میفهمیدند ولی امروز همان آیه و روایت در کانون توجه و درنگ متفکری تیزهوش و باریک بین دیگری قرار میگیرد که از آن معنا و مفهوم جدیدی را برداشت میکند و حکم و قانونی را استنباط میکند که دیگران بدان دست نیافتهاند. در این معنا نوآوری نه تنها امری ممکن و مشروع، بلکه لازم و ضروری است.
هنر عالم دینی امروز در درایت او، و میزان دانش هر اندیشهوری به اندازهی فهم و درک اوست.
حضرت امیرعلی بن ابیطالب علیهالسلام میفرماید: «کونوا دراه و لا تکونوا رواه، فان رواه العلم کثیرو دراته قلیل- اهل درایت باشید نه اهل روایت، زیرا راویان علم بسیارند اما درایت کنندگان آن اندک.»
یا این که امام صادق علیهالسلام میفرماید: «حدیث تدریه خیر من الف ترویه- اگر یک حدیث را بفهمی بهتر از هزار حدیثی است که تنها بازگو کنی» راز این همه دعوت به درایت و بسنده نکردن به روایت این است که با دقت و خرد ورزی در منابع غنی و ژرف دینی، راز حقایق شرعی به اقتضای نیازها به تناسب تواناییها در پاسخگویی به مشکلات انسان و جوامع کنونی فراهم آید.
*چه کسانی میتوانند به این مهم اقدام کنند؟
کسانی میتوانند در این حرکت فکری موفق باشند که برخوردار از تحصیلات و دانش لازم اسلامی و آشنایی با مسائل و شیوههای آموزش و اجتهادی حوزهی علمیه بوده و با تقوا و عدالت همراه با بالندگی و فربهی علمی به تهذیب اخلاقی بپردازند و در کنار این همه با ایجاد روابط گوناگون برون حوزوی و گفت و شنود با جریانهای مختلف فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و گام نهادن در محیطها و فضاهای باز فکری و مطالعه و بررسی آثار اندیشهوران و آشنایی با آراء و نظریات دیگران حتی بیگانگان، از مقتضیات جوامع مختلف و روابط حاکم در حوزههای مختلف اجتماعی آگاه و با خبر باشند.البته این مهم نیازمند طرح و ابتکار، اقدام و عمل و پیگیری و مداومت است که باید در زمینههای گوناگون همچون ایجاد رشتههای تخصصی، توجه داشتن به عنصر زمان و مکان در اجتهاد، پیشبینی شورای افتاء، توجه مجدد به تبعیض و تجزی در اجتهاد و همچنین پیش نیاز قراردادن شناخت و موضوعات برای افتاء تعقیب شود.
*. سرمقاله نیایش، شماره 1 و 2، بهار و تابستان 1379.
نوع مقاله:
- 19353 مرتبه بازدید
نظرات
خليليان آشتياني
9 خرداد, 1392 - 11:48
لینک مستقیم
با سلام و احترام
موسوي
9 خرداد, 1392 - 11:53
لینک مستقیم
از خواندن این مقاله استفاده
حسين سبط الشيخ
9 خرداد, 1392 - 12:09
لینک مستقیم
سلام علیکم استاد محمدیان من
اصفهاني
9 خرداد, 1392 - 12:55
لینک مستقیم
چرا مقاله یا نوشته های جدید
محمدیان
16 خرداد, 1392 - 09:22
لینک مستقیم
با توجه به مشغله های اجرایی
دوران
9 خرداد, 1392 - 18:29
لینک مستقیم
بازنگری در روش های استنباط و
تهامي
10 خرداد, 1392 - 00:13
لینک مستقیم
با توجه به نظرات ارائه شده
پور مرادي
10 خرداد, 1392 - 13:44
لینک مستقیم
استاد محمدیان در صورت فرصت
نامدار
8 شهريور, 1392 - 14:21
لینک مستقیم
استاد محمدیان مجددا از
نظر دهید