فرهنگ نامه

آ | ا | ب | ت | ث | ج | ح | خ | د | ر | ز | س | ش | ص | ع | غ | ف | ق | م | ن | و | پ | ک
عبارتsort descending شرح
نقد و پرسشگری

در نقد و پرسشگری سازنده، گفت وگو حاکم است و معیار قانون، اسناد بالادستی و میثاق های ملی و گفت و گوها متکی به برهان و منطبق با معیارهای علمی و توجه به مصالح ملی و منطبق با اسناد قانونی صورت می گیرد. این روش می تواند مسیر توسعه فرهنگی را شتاب و امنیت بخشد.
بی تعارف (١)

نماز

نماز، ذکر است؛ غفلت زدا و هشداردهنده و یادآور عهد است. عهد الستی با خداوند متعال که او پروردگار ماست. هشداردهندۀ حضور دشمنی قوی که شیطان است و به عزّت خداوندی قسم خورده است تا انسان را نفریبد، از پا ننشیند. از این میدان مبارزۀ طولانی تاریخی، حربه‌های او تنها بر عباد مخلص خداوند کارساز نبوده است؛ زیرا که در این کارزار آنان زره نماز را به تن کرده اند و با یاد خداوندی به آرامش و اطمینانی دست یافته‌اند که در میدان مبارزه دلهایشان نلرزد و پاهایشان نلغزد.(یادداشتها بر، داشتها صفحه 224)

نماز

نماز در مسیر دعوت به نیکی و باز داشتن از زشتی،مطمئن ترین شاخص ها و مشخص ترین نشانه برای صدق ادعای اصلاحگری است.قرآن کریم مصلحان واقعی را درجامه ی بندگی و نماز معرفی می کند و اهل فساد و شهوات نیز در هجوم خویش دژ مستحکم نماز را نشانه می روند. (یادداشتها بر داشتها ص٢١٠)

نماز

نماز اسلامی، زیباترین صورت را در محراب برای جلوه گری انسان عبادتگر فراهم می کند و او را با ترنمّ کلمات و اذکار نماز در فضای بیکران لطف ربوبی به پرواز درمی آورد.(یادداشتها بر، داشتها صفحه 223)

نماز /کارکردهای آن

حیات انسانی انسان و به تعبیر قرآنی "حیات طیبه ی انسانی " وامدار بپاداشت نماز و ذکر الهی است. در طول تاریخ، تمام انبیاء به نماز سفارش کرده اند و بر اقامه ی آن نیز کوشیده اند. نماز میراث پیامبران الهی است، از آدم تا خاتم،" صلوة"فریضه ی شناخته شده در میان پیروان شرائع آسمانی بوده است.
به همین دلیل است که حضور نماز را در جای جای زندگی انسان مسلمان می توان سراغ گرفت، از هنگام ولادت که ذکر " الله اکبر" گوش او را می نوازد تا پایان حیات مادی که" لا اله الا الله"بر زبان جاری می سازد و حتی بعد از آن نیز نماز در زندگی اخروی وی تأثیر گذار و نقش آفرین است.علاوه بر آثار فردی و نتایج شخصی نماز که در عرصه ی حیات هر نمازگزاری پدیدار می شود، آثار عمومی و اجتماعی آن بسیار فراوان تر از سایر ابعاد آن باشد.
شناخت کارکردهای نماز در ابعاد اجتماعی آن و بررسی آثار و نتایج حاصله ی آن در شکل گیری رفتارهای، اتخاذ روشها، تعیین استراتژی ها و اهداف عمومی، اجتماعی و به تعبیر دیگر ظهور نهاد اجتماعی به نام نماز که در شکل جمعه، جماعت و عیدین تجلی می یابد، می تواند پرده ای دیگر از اسرار نماز را بگشاید و رازهای نایافته ی جدیدی را برای ما واگویی کند. (یادداشتها بر داشتها ص٢١٢)

نماز/بهره مندی از آن
نماز در سراپرده ی گفتگو با او مقام خاص است، هر چند که أوقات آن بار عام الهی است برای همه ی بندگان.برای ورود به سراپرده ی حق باید از مقام تکبیر تا مقام تهلیل را پیمود. توحید او به نوای نبوت و صلای ولایت، نماز گزار را به وادی فلاح می کشانند تا با خیر العمل عظمت و کبریایی حق را حمد گزاره.
هر کسی را از نماز بهره ای است به اندازه ی معرفت و رهیابی او به مقامی از مقامات نماز. اما دخول به مقامی و صعود به مرتبه ای مستلزمات رهسپاریم است ولی:
دیدن روی ترا دیده ی جان بین باید          وین کجا مرتبه ی چشم جهان بین من است
باید دیده و جان را شست تا بهتر دید و بهتر درک کرد.
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است.          نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
و هیچ آبی برای شستشو برتر از آب معرفت نیست. و نماز جوی بار جاری معرفت است.
نماز/نماد دینداری

نماز تنها یک عبادت در میان فرائض و تکالیف عبادی نیست، بلکه نماد و نمود دین و دینداری است.در تعابیر دینی از آن به عنوان پرچم و نشانه ی دین و عمود خیمه ی دیانت نام رفته است. (یادداشتها بر داشتها ص٢١١)

نوروز، بهار عدالت

نوروز رمز آمدن بهار عدالت است که جان فسرده از ظلم و جور انسان ها را به زنده شدن در میعاد ظهور حجت فاطمی یادآور می شود. نوروز ، رمز بعثت مجدد انسان با صور امید بخش " انا المهدی" است تا از عطر بیانش گل و ریحان صلح و سلام شکوفه دهد.
چنین آرزویی را به دمیدن بهار دلها آمین می گوییم وچنین روزی را نوروز انسان ها می خوانیم.این روز و این نوروز دور نیست. اِنَّهمً یٓروْنه بعیداً وَ نٓریهُ قٓریْباً

نیایش

نیایش امری فطری است که با وجود انسان سرشته است. هر انسانی در وجود خود رازگویی با وجودِ مطلق و نیازخواهی از کمالِ مطلق را احساس و ادراک می‌کند. نجوا کردن و مناجات بردن به درگاه رُبوبی همیشه با انسان بوده و اگر روزگاری در اثر غفلت‌ها و شهوت‌ها از یاد و نام او بریده و گریخته است، باز در انتهای رفتن خویش و در بن‌بست روحی خود به سوی خدا برگشته و با او گفت‌و‌گو و نجوا را آغاز کرده است.(یادداشتها بر، داشتها صفحه 73)