بعثت آغازی بر تمدن نوین دینی

بسم الله الرحمن الرحیم
هوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (سوره جمعه آیه 2)

خداوند متعال ماجرای بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را با ذکر مأموریت های پیامبر برای ساختن و پرداختن مدنیّت دینی بر ویرانه های تمدن جاهلی ، یاد آور شده است .

مدنیّت جاهلی ؛ تمدّنی است بر پایۀ فرهنگ شرک آلود ، تجسّم گرا و خیال پرداز ، با مردمانی ستم پیشه . آلوده دامن ، پول پرست و بی عاطفه و احساسِ پاک انسانی که برای دیناری آدم می کشد. به خاطر شتری جنگ چندین ده ساله راه می اندازد و به بهانۀ تنگدستی و فقر یا به جرم دختر بودن که سرنوشتی جز کنیزی و همبستری با دیگری را ندارد ، فرزند می کشد .
پیامبر مأموریت یافته است چنین جمعیت و جماعتی را در خشن‌ترین نقطۀ جغرافیایی که جز سنگلاخ و سنگ و صخره در محیط خود چیزی نمی بیند و از آبِ مانده در میان صخره ها می نوشد و از خزندگان صحرا غذا تهیه می کند و به اندک بهانه ای خشم می گیرد و در شادی و طرب خود نیز حد نگه نمی دارد ، از منجلاب چنین زیستنی نجات دهد .
پیامبر باید بر همین انسان ، آیات و نشانه های خداوندی را بخواند، چشم و گوش او را به حقایق عالم باز کند ، جایگاه او را به خود او به عنوان یک نشانه و آیۀ بزرگ الهی بنمایاند تا بداند که از کجا آمده است و به کجا می رود !
او را متوجه این حقیقت کند که سرمایۀ وجودی او به مراتب با ارزش تر از آن چیزی است که گمانش می رود و به او بیاموزد اگر در این جایگاه سرمایۀ وجودی خود را تباه می کند ، چگونه می تواند با درک ودریافت موقعیت خویش در بازسازی خویش گام بردارد .
پیامبر مأموریت دارد تا این حقایق را بر او بخواند ، فرهنگی جدید در فراروی او خلق کند که ریه های انسانیت او را از هوایی جدید پرسازد ، این هوای جدید نسیم توحید است که از تلاوت آیات الهی برمی خیزد.
تزکیه نفس آن گاه اتفاق می افتد که آدمی به همراه مربی خویش ، در پالودن نَفس خود راه بیافتد ، رذایل را از خود دور و برای آراسته شدن ، فضایل را جستجو نماید و این آغاز دوره ای جدید است .
ظهور و بالندگی تمدن های بشر در بستر فرهنگ اتفاق می افتد. البته هر مدنیتی با فرهنگی که در بستر آن رشد و شکوفایی یافته ، ارتباط تامّ و تمام دارد . تمدن مادی بر سازه های فرهنگ مادی قوام می یابد ، همچنان که تمدن متعالی از فرهنگ پیشرو و معنویی استواری می یابد . تمدن ها صورت استقرار یافته فرهنگ ها هستند که در رفتار و روابط فردی ، اجتماعی ، خانوادگی و تعامل با طبیعت و محیط زیست و به طور کلی آفرینش متجلی شده و بر اثر التزام به آن و تکرار نهادینه می‌گردد .این همان صورت تثبیت شدۀ فرهنگ است که به صورت کتاب وقانون جلوه گر می شود و با سبک زندگی که شایستگی ها و بایستگی های حیات انسانی در آن طراحی شده است و نام حکمت برخود گرفته است ، جریان می یابد .
تمدن ها نیز همانند صاحبان آن دارای حیات و ممات هستند ، متولد می شوند و بارور و بالنده می گردند و اگر عناصر زندۀ آن تجدید نشوند رو به انقراض گذاشته و می میرند.
یادآوری این نکته نیز لازم است که بدانیم «تمدن» به تنهایی واجد کمال و تعالی نیست و هر آنچه عنوان "مدنیت" به خود گرفته ، نمی تواند حتماً ارزشمند و یا نشان کمال و رشد و ترقی باشد . آن چه تمدن ها را واجد ارزش و برتری می کند ، جهت گیری آن مدنیت است . قرآن کریم بسیاری از تمدن ها را نام می برد که نه تنها در دورۀ خویش حیرت انگیز بوده اند بلکه در دوره های بعد نیز وصف حال آن ها شگفتی برانگیز بوده است . ولی خداوند آن ها را در زمرۀ تمدن هایی معرفی می‌کند که تازیانۀ عذاب الهی بر آن ها فرود آمده و آن ها در کمینگاه مجازات گرفتار شده اند . عمده مشخصۀ‌ این تمدن ها مادی اندیشیدن و انکار قیامت و روز واپسین بوده است . این تمدن ها جهان را منحصراً در عالم محسوس می پنداشتند و می پندارند و به همین جهت با هر ارزشی که فردایی را نشان دهد سر ستیز داشته و دارند . انکار واقعیت «آن جهانی» و انحصارِ «بودن» به همین دنیا موجب تباهی مدنیت مادی شده و می‌شود .
بشر امروز بر قلّه ای از استحکامات و تجهیزات و فناوری و پیشرفت ها و دستاوردهای مادی ایستاده است . بشر امروزی با ارائه آمارها و عددها ورقم ها و ترسیم نمودارها وشاخص ها و شمارش دارایی‌ها وتوانایی‌های خویش ، ادّعای خلود و جاودانگی می کند و هرگز باور نمی کند و حتی احتمال نیز نمی دهد که می تواند این امکانات و موجودی ها از هم بپاشد ، ولی حقیقت چیز دیگری است . آنان که هنوز سرمست غرور حاکمیت و سیطرۀ کمیّت نیستند ، می بینند که این همه پیشرفت و تکنولوژی همچون چاه ویل او را در کام می گیرد . و استخوان های او را خُرد می کند . او از درون می سوزد و شعله های باطنی این مدنیت او را از داخل متلاشی می کند . طعنه زنی و عیب جویی صاحبان قدرت واربابان تکنولوژی نسبت به کسانی که جهان را تنها مادّه و مادّی نمی دانند ، امروز سیر معکوس به خود گرفته است . اما این نگاه واحساس عمومی نیست و آگاهی عمومی لازم است تا دین باوران فرهیخته و پیروان انبیاء آسمانی ضمن تأکید بر رفتارهای برخاسته از ایمان معنوی ، نسبت به شناسایی کاستی های مدنیّت مادّی اقدام نمایند و به جای آن شالوده و پایه های تمدنی دینی پیشرو را بنیان گذارند. اولین گام در بنیانگذاری این مدنیّت بازگشت به ارزش های اصیل دین است که پیامبران آسمانی آن را آورده اند و این تمدن در نظام وارۀ توحید و عدالت وولایت شکل هندسی خود را می یابد و در قامت بندگی و توحید کلمه چهرۀ عملی خود را نشان می دهد .
سالروز بعثت نبوی، آغازی برهمین مهم و تکرار آن یادآوری ضرورت بعثت و دعوت مجدد به ارزش های اسلامی در میان امّت اسلامی است .

محی الدین محمدیان

کلیدواژه:

نظرات

از قلم زیبا و بیان شیوای شما همیشه لذت می برم . سپاس/ عیدتان مبارک

این روز را که یادآور اتفاقی بزرگ و میمون است به شما تبریک عرض می کنم.
جا داشت این نوشته نغز در پایگاه سازمان پژوهش هم انعکاس داشته باشد که همین طور هم شد. (ذیل حدیث نبوی صلی الله علیه و آله)

من فکر می کنم دامنه جاهلیت به روزگار و دوره مدرنیته گسترش پیدا کرده است و لازم است پیام بعثت دوباره شنیده شود .

چرا بعثت نبوی در حجاز اتفاق افتاد ؟ در باره ی بعثت چه کتابهایی را برای مطالعه معرفی می کنید؟

باسمه تعالی
بعثت نبوی با حادثه های غیر مترقبه ای همراه بود که تقریبا پیروان همه ی أدیان آن روزگار را متوجه خود کرد که اتفاق مهمی در حال رخ دادن است . به این حوادث غیر مترقبه در بحثهای کلامی" إرهاصات " می گویند . همانند ؛ خشک شدن دریاچه ی ساوه ،خاموش شدن آتشکده ی پارس ، فرو ریختن چهارده کنگره از کاخ مدائن و شکاف برداشتن ایوان آن، فرو ریختن بتهای داخل کعبه و ....
اما شاید یکی از دلائل وقوع بعثت در سرزمین حجاز طولانی شدن دوره ی فترت ظهور أنبیاء در آن سرزمین و وجود درجه ی جهالت بالا در آن سرزمین علیرغم پیشینه ی حضور ابراهیم علیه السلام وفرزندان او همانند حضرت اسماعیل و خانه ی کعبه در آن جا،باشد . البته برخی روایات به تعصب عربی نیز اشاره دارند که اگر بعثت در سرزمین دیگر و میان مردم آن غیر عرب اتفاق می افتاد آنها از پذیرش اسلام محروم می شدند.
از کتابهای خوبی که در زمینه ی بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به رشته ی تحریر آمده ، می توان کتابهای زیر را نام برد:
- جهان در عصر بعثت /محمد جواد باهنر ، اکبر هاشمی رفسنجانی
- انقلاب تکاملی اسلام / جلال الدین فارسی
- فروغ ابدیت/ آیة الله جعفر سبحانی
- تاریخ تحلیلی اسلام/ دکتر سید جعفر شهیدی
-تاریخ اسلام / عبد المجید معادی خواه
-......

هرکه دانشور و صاحب نظر است/ بهر اصلاح جهان منتظِر منتَظَر است

نظر دهید

Plain text

  • Allowed HTML tags: <em> <strong> <cite> <blockquote> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • No HTML tags allowed.
  • Web page addresses and e-mail addresses turn into links automatically.
  • Lines and paragraphs break automatically.
Image CAPTCHA
شناسه امنیتی داخل تصویر را وارد کنید.