کتابهای درسی؛ انتقال دهنده دانش و تربیت بر مدار فرهنگ
از این هفته دیگر سخنان احساسی بوی ماه مهر و آغاز فصل پاییز، جای خود را به کیفیت درس معلم، وادب و مفاهیم ارزشمند کتابهای درسی داده است و دانش آموزان دیگر باید بر تلاش خود برای فراگیری دقیق مفاهیم کتب تحصیلی بیفزایند.از این هفته دیگر این معلم، کتاب و دانش آموزان مثلث اصلی تعلیم و تربیت را تشکیل میدهند.
اما اگر چه این روزها علم در همه عرصهها ارتقاء یافته، اما وقتی در عرصه ملی مینگریم، دانش آموزان ما و حتی دانش جویان ما مرد کار و تلاش بار نمیآیند و دختران امروز نیز مادری که بتواند کانون و محور خانوادهای باشد، نیستند. و اخلاقیت آنچه نیت که در فرهنگ و ادب اسلامی ایرانی برآن تاکید شده است.
آنچه امروز بنیان خانواده را در کشور ما تهدید کرده، افزایش طلاق و کاهش ازدواج است.خانوادهها نگران هستند که چرا پسران آنها اهل کار خود ساخته نیستند؛درحالیکه میپندارند این دولت است که باید برای آنها شغل ایجاد کند. از طرفی دیگر دختران فراوانی هم هستند که هیچگاه ازدواج نکردند و جالب این که خودشان هم اعتراف میکنند که برای مادرشدن تربیت نشدند.یا بسیاری از مفاهیم کتابهای درسی که علیرغم آموزش آن در مدارس، در همان کتابهای درسی میمانند و هیچگاه صحنه عمل و اجرا در جامعه را نمییابند. پسر جوان تمام واژههای نماز را به درستی میآموزد،حتی شکیات را هم میداند ؛ولی نماز واجب را بجا نمیآورد. یا موضوع بسیار حساس حجاب و عفت را که همه وجوب آن را درکتابهای درسی خواندهاند و برای آن نمره عالی هم گرفته اند، ولی در مرحله اجرا شکل مساله کاملا عوض میشودو...
پس، اگر یکی از حدود 300 تعریفی که از "فرهنگ " شده را شامل مجموعهای از ارزشهای مادی و معنوی یک جامعه بدانیم که توسط انسانها در طی تاریخ انسانی آفریده شده است، این تعریف به ما کمک میکند که آن را فقط درکتابهای درسی مدارس خود هم جستجو نکنیم در حالیکه همین جستجوی اشتباهی، در کشور ما یک نوع ذهنیت آشفته در میان دانش آموزان ایجاد کرده که نمیدانند خانواده و جامعه درست میگویند؛ یاکتابهای درسی؟ و همان میشود که دوگانگی در سطوح مختلف جامعه رواج مییابد. اگرچه معلمان در دانشگاه ویژه فرهنگیان آموزش میبینند و بحث کتابهای درسی آنها مثل همه کتابهای درسی دانشگاهها مبحث مجزایی است، ولی در این شماره میخواهیم به این تضادها در جامعه و نسبت آن در کتبهای درسی مدارس اشاره کنیم و برای این که بهتر به هدف برسیم که چگونه میتوانیم دانش آموزان خود را مردان و زنان اثر گذار در جامعه با کمک گرفتن از همین کتابهایی که 12 سال در اختیار آنها قرار میگیرد، پرورش دهیم ؛این بار نظرات خود را با حجت الاسلام دکتر محی الدین بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی آموزش و پرورش درمیان گذاشتیم تا بتوانیم بگوئیم که اگر میخواهیم آنچه که در کتابهای درسی مدارس به عنوان چکیده فرهنگ ایرانی - اسلامی برسیم. تنها میتوان با کمک همه خانوادهها، رسانهها، مسئولان و در یک کلمه، همه مردم و مسئولان به آن رسید. متن زیر حاصل این گفتگوست:
*آقای دکتر باتشکر، در ابتدا بفرمایید در بخش کتابهای جدیدالتالیف چه نگاهی به معلم شده است؟
-لازم است اشاره کنم که ما همچنان معلم را به عنوان رکن اصلی آموزش میدانیم.لازمه ایجاد تحول در آموزش و پرورش هم تغییر نگرش در آحاد معلمان و تربیت معلمان حرفهای، آشنا و معتقد به مبانی نظام تعلیم و تربیت اسلامی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. به همین دلیل در برنامه درسی ملی نسبت به رویکرد تلفیقی در ارائه دروس، تغییر در نگاه به معلم گنجانده شده است. بدین معنی که معلم کارمند نیست، تغییر در نگاه به مدیران آموزشی و تربیتی در مدارس، تغییر نگاه به دانش آموز و روشهای یاددهی و یادگیری چرخشی هم ایجاد شده است. در برنامه درسی ملی گروههای توسعه و تحقیق با اجرا را با هم ترکیب میکنیم؛ یکی از آن بخشها، پژوهش، تولید محتوا و آموزش معلمان است که باید آن را به صورت یک چرخه تکمیل کنیم.
معلمان ما در دانشگاه فرهنگیان آموزش میبینند و جذب معلم از خارج از این دانشگاه نخواهد بود.خوشبختانه این دانشگاه یکی از دستاوردها و راهکارهای سند تحول بنیادین است که تنها مرکز آموزش عالی نیست بلکه مرکز تربیت معلمان حرفهای، باسواد، انقلابی و متعهد برای ایفای مسئولیت تربیت نسلی در تراز جمهوری اسلامی در چشمانداز 1404 میباشد، لذا ضرورت دارد اعضای هیأت علمی این دانشگاه علاوه بر داشتن نصابها و مدارج بالای علمی و تخصصی، حائز آمادگی و مهارتهای لازم برای تربیت معلم و شایستگیهای بایسته الگویی و اسوه بودن برای دانشجو معلمان باشند.
هدف برنامه درس ملی این است که ما به جای کتاب بسته آموزشی در اختیار دانشآموز قرار دهیم که میتواند کتاب، مجله، فیلم و محتوای الکترونیکی یا حتی محتوای خود ساخته دانشآموزی باشد که معلم راهبر آموزشی است و اراده معلم سلب نشده، همچنین که اراده دانشآموز هم مسلوب نمیشود.
* بحث مهارتهای زندگی با رویکرد تغییراتی که در نظام آموزشی کشور پدید آمده، چگونه در کتب درسی جای گرفته است؟
-در پایه اول، دوم و ششم ابتدایی بر اساس همسوسازی با برنامه درسی ملی تغییراتی ایجاد شده، به این صورت که در پایه ششم بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، برای تکمیل و ترمیم کاستیهای اهداف دوره ابتدایی کتب تغییر کرد.در پایه هفتم نیز بر اساس برنامه درسی ملی برخی از کتابها جدید التالیف و برخی دیگر بهسازی شده به این شرط که مقدمات مبتنی بر دوره قبلی را رعایت کرده باشیم.
کتابهای مطالعات اجتماعی نیز با رویکرد هویتی،پژوهش و تفکر و سبک زندگی سه کتاب دیگر جدید التالیف دوره متوسطه است. کتاب سبک زندگی برای دانش آموزان دختر و پسر به صورت جداگانه و متفاوت از یکدیگر تالیف شده است.در کتاب سبک زندگی دختران دو فصل در خصوص بلوغ و بهداشت جنسی اضافه شده که در کلاسهای چندپایه برای تدریس این دو فصل تمهیدات لازم در نظر گرفته شد.
همچنین امسال در کتابهای درسی زبان فارسی پایه چهارم و هشتم یکی از مهمترین اهداف برنامه درسی فارسی، نظم فکری و سامان دادن به ذهن دانشآموزان است، اگر نظم فکری را نتوانیم در دانشآموز ایجاد کنیم میتواند جملات را بخواند اما مفاهیم مطلب را درک نمیکند؛ یکی از مهمترین اهداف برنامه درسی ملی نظم فکری و سامان دادن به ذهن دانشآموزان است.
* علاقه مندم واضحتر بدانم اگر نتوانیم دانش آموز را با درسهای خود همراه کنیم به چه دردی از اجتماع میخورد. آیا این حرکتهای شما میتواند مشکلی از جامعه را همانند بیکاری حل کند؟
- کار ما برنامهریزی برای تالیف کتب درسی است، ما میخواهیم همه حرفهای شما را عمل کنیم. ولی نمیخواهیم شعار بدهیم. همه مسایل تعلیم و تربیت که به دست مولف کتاب درسی و معلم نیست. پدر و مادر نقش فراوانتری دارند. همه دستگاهها نقش دارند، صدا و سیما و رسانهها نقش دارند و... بحث ما در آداب مهارت دینی حوزه مستقل از کتاب تعلمیات دینی است، ریاضی آموزش ریاضیات است. ما در این حوزه میخواهیم آموزشهایی در اختیار دانش آموز قرار دهیم که دانش آموز موقعیت خود را درک کند و صرفا کتاب نیست اگر چه میتواند کتاب درسی یا حوزه تربیتی هم باشد. محیط یادگیری را در برنامه درسی ملی از انحصار کلاس درس خارج کردیم. همچنانکه محتوای آموزش را از کتاب درسی جدا کردیم. زیرا در برنامه درس ملی دیده شده که کتاب درسی تنها رسانه آموزشی نباشد و کلاس هم تنها محیط یادگیری نباشد. بلکه دانشآموزان ما باید بتواند در کتابخانه هم بیاموزد، در کارگاه هم تجربه کند و در کوچه و بازار هم تمرین کند.
*منظور من دقیقا همین است که چگونه میتوان درس معلم را حداقل برای آداب زندگی زمزمه محبت کرد و پذیرش تضمین شدهتری به پیش روی برنامهریزی و تالیف کتب درسی قایل بود.
-این که داستان ابوجهل و اسلام میشود. همه انبیاء هم زبان لین داشتند، ولی یکی مثل ابوجهل هیچ چیزی را نمیپذیرد این بدان معنا نیست که پیامبرمنطق ناکارآمدی داشته است. اینکه شما نگران پذیرش هستید، مطلوب است، ولی قرار هم نیست همه مطالب ما کاملا مورد پذیرش قرار گیرد، این یک راهی است جدید که پیش پای مولفان، معلمان و دانشآموزان باشد و دانشآموز ما در محیط یادگیری دیگر مخاطب واحد و تنها پذیرنده القائات نیست بلکه با این روش، خودش فعال میشود - من عرض کردم در آن محیط یادگیری که متنوع شد، او موقعیت خودش را تشخیص دهد. او بداند که در کدام موقعیت قرار گرفته و با توجه به موقعیت خودش تصمیم شایسته را اتخاذ نماید.
* ادب زندگی هدف من است که اصرار دارم حالا دانشآموز ما باید مستقل از مفاهیم انتزاعی به عملی فکر کند و بداند پول پاک در آشفته بازار ربا چیست؟ بیمه و بانک چه کاری میکنند، اگر پیشنهاد کاری خلاف با پول فراوان به جوانی شد چرا نباید قبول کند، چرا با یک پک سیگار هم میتوان آلوده شد؟ همچنانکه همه سیگاریها با همین یک "پک" سیگاری شدند. من میخواهم دلایل و آداب واقعی مطرح شود و صرفا نگوئیم این دسته کارها خوب است، آن دسته بد است و...
- ما هم چنین خواستههایی داریم. ما هم میخواهیم به دانشآموز بگوئیم که پول پاک را چگونه میتوان کسب کرد؟ برخی از این راهها را میتوان در کتاب نوشت؛ ولی برخی از آن را نمیتوان نوشت زیرا نوشتنی نیست. دانشآموز از پدر دروغگو، دروغ یاد میگیرد که ما نمیتوانیم به او تعلیم راستگویی را در عین زندگی در بستر دروغ را آموزش دهیم. ممکن است در تمرین آداب زندگی ما به دانشآموز در کلاس درس پولی بدهیم و به او بگوئیم برود خرج کند و به بهترین نوع مصرف نمره بدهیم.
من عرض میکنم محیط یادگیری متنوع میشود همین نگرانی شما و بسیاری از مردم را هم به آن توجه کردیم. ما میگوئیم پسانداز خوب چگونه پساندازی است. یا به دانشآموزان اجازه دهیم به بانک بروند و برای خود حساب پسانداز باز کنند. یا سرمایهگذاری را به آنها یاد دهیم و این خواستهها در برنامه ما دیده شده که سرمایه کار داشتن را هم به دانشآموز بگوئیم.
ادب معیشت، موردنظر ما هم هست. یکی دیگر از بحثهایی که داریم، آداب تغذیه و بهداشت است در حالیکه اکنون همه ما غذا میخوریم ولی آداب درست خوردن را بلد نیستیم. یعنی ما رفتار تغذیهای سالم نداریم. این خواستهها را کجا بهتر از کتاب و کلاس درس میتوان آموزش داد؟ در درس بهداشت هم به آن تا حدودی اشاره میشود اما به عنوان یک ادب که قابلیت کنترل داشته و قابل تمرین باشد، نیست.هر کار موفقی به میدان عمل برای تمرین نیاز دارد. دانش آموز برای فراگیری این آداب به محیط جامعه نیاز دارد و نباید صرفا در کلاس درس بنشیند و چشم در چشم معلم بدوزد. در کنار آن ما به گروههای مرجع و افراد اسوه نیاز داریم. همانطور که آزمایشگاه فیزیک و شیمی خاص است. مسایل اخلاقی و تربیتی هم به آزمایشگاه خاص نیاز دارد. و خانواده بهترین محیط برای تربیت و توجه به مسایل اخلاقی است که نمونه خاص ندارد و مدرسه تنها تکمیل کننده است. همچنانکه محیط جامعه در تربیت موثر است.
*آقای محمدیان پس قبول دارید که نقش جامعه بسیار مهمتر از مفاهیم کتابهای شماست، در گذشته بچهها کار کردن را هم میآموختند و نوجوانی 15 ساله در کنار درسش، خانوادهای را اداره میکرد، اما اکنون ملاکها عوض شده است.
- درست است به همین دلیل است که من میگویم مسایل اخلاقی و تربیتی هم به آزمایشگاه خاص نیاز دارد؛من زمانی خانوادهام را اداره میکردم که الان بچههای با سن و سال من این کار را نمیکنند. آن زمان امکانات زندگی بسیار کم بود و همین شرایط زندگی ما را تا وسط میدان برد.
در سال 1360 که من هنوز یک دانشآموز دبیرستانی بود. وقتی جنگ شد، من رفتم جنگ در واقع جنگ مرا ساخت من یک رزمنده حرفهای نبودم. آماتور بودم. اما جنگ مرا حرفهای کرد. جهادسازندگی، شرایط زندگی در زمان انقلاب همه به نوعی ما رامیساخت. در آن زمان زندگی به نوعی نبود که بگویند تا لیسانس نگیری یا خانه شخصی نداشته باشی، زن نمیدهم. وقتی دیپلم گرفتم با کمک نیمچهای پدر و مادرم ازدواج کردم و خود مسئولیت پذیری در زندگی ما را بزرگ کرد.برعکس امروز که دانش آموزان ما ما به لحاظ پایهای دانش قویتری دارند. اما شاخه و برگ آنها نیز زیاد است. اما چون ریشههای آنها را در آب و خاک نمیگذاریم، شکننده میشوند، چرا؟
من خودم را با بچههای خودم مقایسه میکنم. من وقتی در شهرستان بودم کارت پستالی از فواره رنگی دیدم فکر میکردم درون آب مواد رنگی ریختند. ولی وقتی بچههای من 4 الی 5 ساله بودند به تهران آمدیم آنها فوارهها را دیدند من گفتم: ببینید مواد رنگی داخلش ریختند گفتند نه زیرش چراغ رنگی روشن کردها ند من آن زمان دانشآموز دبیرستانی بودم متوجه نشدم ولی آنها 4 - 5 ساله بودند فهمیده بودند.
بازی آن زمان ما هفت سنگ وسطی بود. یا عروسک میساختیم و یا با تشتک نوشابه بازی میکردیم. و یا حتی با مفصل استخوانهای گاو بازی میکردیم سرگرمیهای ما اینها بودند. ولی بچههای امروز با کامپیوتر و... بازی میکنند. دانش فنی امروز بچهها قویتر است. ولی یک سری چیزهای دیگر ندارند.
*با این فرض ما قبل از این که بخواهیم سبک زندگی را به کتابهای مدارس ببریم، باید آن را در عرصه شخصیتهای سیاسی و اجرایی، رسانهها و به ویژه رسانه ملی رواج دهیم؟
- این کار بسیار، بسیار مهم است. چون نقش رسانهها اکنون بسیار فراوانتر از گذشته شده است.قبلا ما از افراد اثر میگرفتیم، اما اکنون کودکان و نوجوانان از رسانهها تاثیر میگیرند.در سال 1360 ما مباحثه میکردیم الان مباحثه کم شده. اوایل انقلاب وقتی من مدرسه میرفتم میگفتم الان بروم مدرسه و با گروه چپ مباحثه کنم و خود آن مباحثه ما را ورزیده میکرد. الان یا مباحثات کم شده یا اگر هست ارزش ندارد. و من از این جهت غصه میخورم الان دعوای پرسپولیس و استقلال یا تعویض مربی پرسپولیس یا دعوای شخصی دو نفر را تا سطح رسانه ملی میبریم. در حالیکه ارزش پرداختن در سطح ملی ندارد. واین کار بر روح و جسم نوجوانان و جوانان اثر منفی میگذارد. آیا اگر من کارمندم را جابجا کنم باید آن را در سطح ملی رسانهای کنم مثل همین برنامه 90 که کارش نفاقافکنی، ایجاد بدبینی و اختلافاندازی است، بیاید از دو صاحبنظر دعوت کند و در مورد اخلاق ورزشی یا تکنیک ورزشی صحبت کند و به تحلیل بگذارد. و یا در مورد تکنیکهای ورزشی مباحثه کنند. و یا بیایند آثار اجتماعی - سیاسی و ملی ورزش را به بحث بگذارند.
*یکی دیگر از انتظارات جامعه از مدرسه و به ویژه کتابهای درسی شیوه مصرف با نگاه اقتصاد مقاومتی است، آیا کتابهای مدارس به این مهم نیز پرداخته اند؟
- بله چون دانش آموزان باید بدانندد معیشت حلال، تولید، مصرف مسئولانه چیست.امروز اقتصاد الگویش فرد شده و میگویندمصرف را بالا ببریم تا تولید بالا برود. بجای اینکه به فکر اصلاح الگوی مصرف باشیم. اگر عطش مصرف را بیشتر کنیم این را کجا جواب دهیم. آنها باید یاد بگیرند جایی که مصرف را بالا ببرند صادرات را باید بالا برد و این جنس حرفهای ما با نظر صاحبنظران در کتابها آورده میشود.
من هم قبول دارم که ما آداب ایجاد شغل را نمیدانیم، همانگونه که بچههای ما نمیدانند اوقات فراغت خود را چگونه سپری کنند، ما این خواستهها را در برنامه درس ملی در زیر مجموعه آداب و مهارت زندگی دیدیم. حالا من میخواهم همین که شما میگویید بگویم. ما میخواهیم به بچهها ارتباط موثر با همنوعان را بیاموزیم. حفظ و امنیت محیط زیست را بگوئیم، مدیریت بحران را در سر دهیم، مهارت پدافند غیرعامل را بیاموزیم آمادگی دفاعی و... را آموزش دهیم.
*آیا در این مفاهیم به ادب فارسی به عنوان اصل اساسی فرهنگ ایرانی و اسلامی هم توجه شد؟
-وظیفه آموزش و پرورش این است که در حوزه زبانآموزی، دانشآموزان را با مهارتهای اصلی زبانآموزی آشنا کند.چهار مهارت اصلی در زبانآموزی جزء برنامه زبان و ادبیات فارسی است که شامل خواندن، نوشتن، صحبتکردن و گوش دادن است. در برنامههای جدید آموزش زبان فارسی، مهارتهای زبانی و فرا زبانی تفکر، نقد و تحلیل جایگاه ویژهای دارد و در برنامه درسی ملی به آن پرداخته شده است؛ در بین معلمان دانش مهارتهای زبانی سخن گفتن، نوشتن و گوشدادن را روشمند یاد میدهیم که آنها چگونه زبان فارسی را آموزش دهند.
یکی دیگر از حوزههای یادگیری در برنامه درسی ملی و برنامههای آموزشی را "حوزه یادگیری زبان و ادبیات فارسی" است زبان و ادبیات فارسی از چند جهت قابل اهمیت است؛ نخست زبان ملی است و سپس زبان علمی و زبان دینی است.زبان دینی ما تنها زبان عربی نیست و بلکه زبان و ادبیات فارسی حامل بسیاری از آموزشهای دینی است؛ بسیاری از متون دینی و منابع دینی ما از سالیان گذشته و از قرنهای گذشته به صورت فارسی بوده است.
دومین کار تقویت مهارت درک متن است؛ در شعر مشکلاتی داریم که نثرخوانی ما از نظم خوانی قویتر است و الان در زبان فارسی باید مهارت درک متن را در دانشآموزان تقویت کنیم.
یکی دیگر از برنامههای زبانآموزی آموزش مهارت گوش دادن و تقویت درک شنیداری است. امسال در درس انشاء علاوه بر کتاب فارسی که متن خوانی است، برای پایه هفتم و هشتم کتاب نوشتاری انشاء داریم؛امسال فعالیت دیگر جاذبه بخش برای دانشآموزان داریم این است که تقویت مهارت درک متن و نوشتاری در کنار آنها، مهارت سخن گفتن را در بین دانشآموزان تقویت کنیم. امروزه انشاء مشکل دانش آموزان است؛ یعنی جملات صحیحی که فاعل و فعل و صفت دارند و باید در جای خودش باشد، نیست؛ به لحاظ درست نویسی مشکل داریم و درست انتقال دادن مطلب را شکل دادیم که این موارد در مهارتی به نام مهارت نوشتاری که شامل قواعد املایی نوشتاری و دستوری میشود در کتاب نوشتاری میآوریم.
ما برنامهای با عنوان "صندلی صمیمیت" برای دانشآموزان دوره ابتدایی داریم که دانشآموزی در صندلی معلم مینشینند و با دانشآموزان دیگر گفتوگو میکند؛ در این فعالیت 2 نوع مهارت سخن گفتن و خوب شنیدن و درک متن، شنیداری است.
*یکی دیگر از مشکلات امروز جامعه تفاوتها و تضادهای موجود در مفاهیم کتابهای درسی با آنچه مثل حجاب در سطح جامعه است، چرا پس از دههها تلاش ما نتوانستیم موفق شویم، آیا کتابهای جدیدالتالیف میتواند این خلاء را پرکند؟
- درباره محتوای آموزشی پیرامون "حجاب و عفاف" کتاب درسی تعریف خاص خود را دارد. هم چنانکه قبلا گفتم انتقال دانش در کتب درسی باید مصداق علمی داشته باشد. همچنین صیانت از ارزشها، رفتارها و هنجارهای اجتماعی و دینی حتما باید مورد توجه قرار بگیرد.مسئله حجاب از جنبههای مختلف قابل توجه است. از یک جهت ارزشی اخلاقی است که باید در جامعه رعایت شود. از سوی دیگر توصیه و سفارش است. مسئله دیگر هویت ملی ماست. حیا، عصمت و عفاف همواره به عنوان یک ارزش ملی برای ایرانیان دارای اهمیت بوده است، این در حالی است که امروزه عناصری مانند عفت، عصمت و حیا مورد هجوم دنیای مادی قرار گرفته است.
در یک مقطع زمانی دعوت به حجاب و عفاف تنها یک توصیه اخلاقی بود؛اما امروز حجاب و عفاف یکی از سنگرهای مقاومت در برابر هجمههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. حتی در دوره پهلوی اول کسانی که مروج بیحجابی بودند قصد داشتند فرهنگی که در غرب به وجود آمده است را به ایران منتقل کنند و معتقد بودند که بیحجابی برای زن آزادی تلقی میشود. اما امروز اساسا بیعفتی به صنعتی تبدیل شده است که پشتوانه تجاری دارد.
در کتابهای ادبیات در چند سال گذشته حجاب به عنوان ارزش اخلاقی مطرح شده است. همچنین در کتاب دینی به عنوان یک تکلیف دینی و در مطالعات اجتماعی به عنوان هنجار اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. آرامش ذهنی دانشآموزان برای ما مهم است و باید این مباحث با یک عقلانیت به هم گره بخورند که دانشآموز ما دیگر تابع احساس و عاطفه نباشد. البته خوب است برای تشویق به حجاب از عواطف استفاده شود، اما خانههای مبتنی بر حس و عاطفه میتوانند به وسیله یک حس و عاطفه مهاجم دیگر که آنها را تهدید میکند فرو بریزند. بنابراین ما از این حس و عاطفه برای تشویق استفاده میکنیم، ولی مباحث باید با عقلانیت پیش برود به گونهای که دانشآموز در رفتار خود انتخابگر باشد.
در این میان حجاب و عفاف را مختص زنان و دختران نمیدانیم،بلکه این ارزشها متناسب با رفتارهای جنس مذکر متفاوت است و این ارزشها به آنها نیز باید تعمیم یابد.
*لازمه ایجاد تحول در آموزش و پرورش تغییر نگرش در آحاد معلمان و تربیت معلمان حرفهای، آشنا و معتقد به مبانی نظام تعلیم و تربیت اسلامی است
*من از این جهت غصه میخورم که الان دعوای پرسپولیس و استقلال یا تعویض مربی پرسپولیس یا دعوای شخصی دو نفر را تا سطح رسانه ملی میبریم در حالیکه ارزش پرداختن در سطح ملی ندارد و این کار بر روح و جسم نوجوانان و جوانان اثر منفی میگذارد
*حیا، عصمت و عفاف که در کتب درسی به آن اشاره شده همواره به عنوان یک ارزش ملی برای ایرانیان دارای اهمیت بوده است، این در حالی است که امروزه این عناصر هویتی مورد هجوم دنیای مادی قرار گرفته است
*دانش آموزان ما باید بدانند معیشت حلال، تولید، مصرف مسئولانه چیست. امروز اقتصاد جهانی، الگویش فرد شده و میگویند مصرف را بالا ببریم تا تولید بالا برود. درحالیکه ما در کتابهای درسی میگوییم باید به فکر اصلاح الگوی مصرف باشیم و از عطش مصرف بکاهیم
*همه مسایل تعلیم و تربیت که به دست مولف کتاب درسی و معلم نیست. پدر و مادر نقش فراوانتری دارند. همه دستگاهها نقش دارند، صدا و سیما و رسانهها نقش دارند
اما اگر چه این روزها علم در همه عرصهها ارتقاء یافته، اما وقتی در عرصه ملی مینگریم، دانش آموزان ما و حتی دانش جویان ما مرد کار و تلاش بار نمیآیند و دختران امروز نیز مادری که بتواند کانون و محور خانوادهای باشد، نیستند. و اخلاقیت آنچه نیت که در فرهنگ و ادب اسلامی ایرانی برآن تاکید شده است.
آنچه امروز بنیان خانواده را در کشور ما تهدید کرده، افزایش طلاق و کاهش ازدواج است.خانوادهها نگران هستند که چرا پسران آنها اهل کار خود ساخته نیستند؛درحالیکه میپندارند این دولت است که باید برای آنها شغل ایجاد کند. از طرفی دیگر دختران فراوانی هم هستند که هیچگاه ازدواج نکردند و جالب این که خودشان هم اعتراف میکنند که برای مادرشدن تربیت نشدند.یا بسیاری از مفاهیم کتابهای درسی که علیرغم آموزش آن در مدارس، در همان کتابهای درسی میمانند و هیچگاه صحنه عمل و اجرا در جامعه را نمییابند. پسر جوان تمام واژههای نماز را به درستی میآموزد،حتی شکیات را هم میداند ؛ولی نماز واجب را بجا نمیآورد. یا موضوع بسیار حساس حجاب و عفت را که همه وجوب آن را درکتابهای درسی خواندهاند و برای آن نمره عالی هم گرفته اند، ولی در مرحله اجرا شکل مساله کاملا عوض میشودو...
پس، اگر یکی از حدود 300 تعریفی که از "فرهنگ " شده را شامل مجموعهای از ارزشهای مادی و معنوی یک جامعه بدانیم که توسط انسانها در طی تاریخ انسانی آفریده شده است، این تعریف به ما کمک میکند که آن را فقط درکتابهای درسی مدارس خود هم جستجو نکنیم در حالیکه همین جستجوی اشتباهی، در کشور ما یک نوع ذهنیت آشفته در میان دانش آموزان ایجاد کرده که نمیدانند خانواده و جامعه درست میگویند؛ یاکتابهای درسی؟ و همان میشود که دوگانگی در سطوح مختلف جامعه رواج مییابد. اگرچه معلمان در دانشگاه ویژه فرهنگیان آموزش میبینند و بحث کتابهای درسی آنها مثل همه کتابهای درسی دانشگاهها مبحث مجزایی است، ولی در این شماره میخواهیم به این تضادها در جامعه و نسبت آن در کتبهای درسی مدارس اشاره کنیم و برای این که بهتر به هدف برسیم که چگونه میتوانیم دانش آموزان خود را مردان و زنان اثر گذار در جامعه با کمک گرفتن از همین کتابهایی که 12 سال در اختیار آنها قرار میگیرد، پرورش دهیم ؛این بار نظرات خود را با حجت الاسلام دکتر محی الدین بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی آموزش و پرورش درمیان گذاشتیم تا بتوانیم بگوئیم که اگر میخواهیم آنچه که در کتابهای درسی مدارس به عنوان چکیده فرهنگ ایرانی - اسلامی برسیم. تنها میتوان با کمک همه خانوادهها، رسانهها، مسئولان و در یک کلمه، همه مردم و مسئولان به آن رسید. متن زیر حاصل این گفتگوست:
*آقای دکتر باتشکر، در ابتدا بفرمایید در بخش کتابهای جدیدالتالیف چه نگاهی به معلم شده است؟
-لازم است اشاره کنم که ما همچنان معلم را به عنوان رکن اصلی آموزش میدانیم.لازمه ایجاد تحول در آموزش و پرورش هم تغییر نگرش در آحاد معلمان و تربیت معلمان حرفهای، آشنا و معتقد به مبانی نظام تعلیم و تربیت اسلامی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. به همین دلیل در برنامه درسی ملی نسبت به رویکرد تلفیقی در ارائه دروس، تغییر در نگاه به معلم گنجانده شده است. بدین معنی که معلم کارمند نیست، تغییر در نگاه به مدیران آموزشی و تربیتی در مدارس، تغییر نگاه به دانش آموز و روشهای یاددهی و یادگیری چرخشی هم ایجاد شده است. در برنامه درسی ملی گروههای توسعه و تحقیق با اجرا را با هم ترکیب میکنیم؛ یکی از آن بخشها، پژوهش، تولید محتوا و آموزش معلمان است که باید آن را به صورت یک چرخه تکمیل کنیم.
معلمان ما در دانشگاه فرهنگیان آموزش میبینند و جذب معلم از خارج از این دانشگاه نخواهد بود.خوشبختانه این دانشگاه یکی از دستاوردها و راهکارهای سند تحول بنیادین است که تنها مرکز آموزش عالی نیست بلکه مرکز تربیت معلمان حرفهای، باسواد، انقلابی و متعهد برای ایفای مسئولیت تربیت نسلی در تراز جمهوری اسلامی در چشمانداز 1404 میباشد، لذا ضرورت دارد اعضای هیأت علمی این دانشگاه علاوه بر داشتن نصابها و مدارج بالای علمی و تخصصی، حائز آمادگی و مهارتهای لازم برای تربیت معلم و شایستگیهای بایسته الگویی و اسوه بودن برای دانشجو معلمان باشند.
هدف برنامه درس ملی این است که ما به جای کتاب بسته آموزشی در اختیار دانشآموز قرار دهیم که میتواند کتاب، مجله، فیلم و محتوای الکترونیکی یا حتی محتوای خود ساخته دانشآموزی باشد که معلم راهبر آموزشی است و اراده معلم سلب نشده، همچنین که اراده دانشآموز هم مسلوب نمیشود.
* بحث مهارتهای زندگی با رویکرد تغییراتی که در نظام آموزشی کشور پدید آمده، چگونه در کتب درسی جای گرفته است؟
-در پایه اول، دوم و ششم ابتدایی بر اساس همسوسازی با برنامه درسی ملی تغییراتی ایجاد شده، به این صورت که در پایه ششم بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، برای تکمیل و ترمیم کاستیهای اهداف دوره ابتدایی کتب تغییر کرد.در پایه هفتم نیز بر اساس برنامه درسی ملی برخی از کتابها جدید التالیف و برخی دیگر بهسازی شده به این شرط که مقدمات مبتنی بر دوره قبلی را رعایت کرده باشیم.
کتابهای مطالعات اجتماعی نیز با رویکرد هویتی،پژوهش و تفکر و سبک زندگی سه کتاب دیگر جدید التالیف دوره متوسطه است. کتاب سبک زندگی برای دانش آموزان دختر و پسر به صورت جداگانه و متفاوت از یکدیگر تالیف شده است.در کتاب سبک زندگی دختران دو فصل در خصوص بلوغ و بهداشت جنسی اضافه شده که در کلاسهای چندپایه برای تدریس این دو فصل تمهیدات لازم در نظر گرفته شد.
همچنین امسال در کتابهای درسی زبان فارسی پایه چهارم و هشتم یکی از مهمترین اهداف برنامه درسی فارسی، نظم فکری و سامان دادن به ذهن دانشآموزان است، اگر نظم فکری را نتوانیم در دانشآموز ایجاد کنیم میتواند جملات را بخواند اما مفاهیم مطلب را درک نمیکند؛ یکی از مهمترین اهداف برنامه درسی ملی نظم فکری و سامان دادن به ذهن دانشآموزان است.
* علاقه مندم واضحتر بدانم اگر نتوانیم دانش آموز را با درسهای خود همراه کنیم به چه دردی از اجتماع میخورد. آیا این حرکتهای شما میتواند مشکلی از جامعه را همانند بیکاری حل کند؟
- کار ما برنامهریزی برای تالیف کتب درسی است، ما میخواهیم همه حرفهای شما را عمل کنیم. ولی نمیخواهیم شعار بدهیم. همه مسایل تعلیم و تربیت که به دست مولف کتاب درسی و معلم نیست. پدر و مادر نقش فراوانتری دارند. همه دستگاهها نقش دارند، صدا و سیما و رسانهها نقش دارند و... بحث ما در آداب مهارت دینی حوزه مستقل از کتاب تعلمیات دینی است، ریاضی آموزش ریاضیات است. ما در این حوزه میخواهیم آموزشهایی در اختیار دانش آموز قرار دهیم که دانش آموز موقعیت خود را درک کند و صرفا کتاب نیست اگر چه میتواند کتاب درسی یا حوزه تربیتی هم باشد. محیط یادگیری را در برنامه درسی ملی از انحصار کلاس درس خارج کردیم. همچنانکه محتوای آموزش را از کتاب درسی جدا کردیم. زیرا در برنامه درس ملی دیده شده که کتاب درسی تنها رسانه آموزشی نباشد و کلاس هم تنها محیط یادگیری نباشد. بلکه دانشآموزان ما باید بتواند در کتابخانه هم بیاموزد، در کارگاه هم تجربه کند و در کوچه و بازار هم تمرین کند.
*منظور من دقیقا همین است که چگونه میتوان درس معلم را حداقل برای آداب زندگی زمزمه محبت کرد و پذیرش تضمین شدهتری به پیش روی برنامهریزی و تالیف کتب درسی قایل بود.
-این که داستان ابوجهل و اسلام میشود. همه انبیاء هم زبان لین داشتند، ولی یکی مثل ابوجهل هیچ چیزی را نمیپذیرد این بدان معنا نیست که پیامبرمنطق ناکارآمدی داشته است. اینکه شما نگران پذیرش هستید، مطلوب است، ولی قرار هم نیست همه مطالب ما کاملا مورد پذیرش قرار گیرد، این یک راهی است جدید که پیش پای مولفان، معلمان و دانشآموزان باشد و دانشآموز ما در محیط یادگیری دیگر مخاطب واحد و تنها پذیرنده القائات نیست بلکه با این روش، خودش فعال میشود - من عرض کردم در آن محیط یادگیری که متنوع شد، او موقعیت خودش را تشخیص دهد. او بداند که در کدام موقعیت قرار گرفته و با توجه به موقعیت خودش تصمیم شایسته را اتخاذ نماید.
* ادب زندگی هدف من است که اصرار دارم حالا دانشآموز ما باید مستقل از مفاهیم انتزاعی به عملی فکر کند و بداند پول پاک در آشفته بازار ربا چیست؟ بیمه و بانک چه کاری میکنند، اگر پیشنهاد کاری خلاف با پول فراوان به جوانی شد چرا نباید قبول کند، چرا با یک پک سیگار هم میتوان آلوده شد؟ همچنانکه همه سیگاریها با همین یک "پک" سیگاری شدند. من میخواهم دلایل و آداب واقعی مطرح شود و صرفا نگوئیم این دسته کارها خوب است، آن دسته بد است و...
- ما هم چنین خواستههایی داریم. ما هم میخواهیم به دانشآموز بگوئیم که پول پاک را چگونه میتوان کسب کرد؟ برخی از این راهها را میتوان در کتاب نوشت؛ ولی برخی از آن را نمیتوان نوشت زیرا نوشتنی نیست. دانشآموز از پدر دروغگو، دروغ یاد میگیرد که ما نمیتوانیم به او تعلیم راستگویی را در عین زندگی در بستر دروغ را آموزش دهیم. ممکن است در تمرین آداب زندگی ما به دانشآموز در کلاس درس پولی بدهیم و به او بگوئیم برود خرج کند و به بهترین نوع مصرف نمره بدهیم.
من عرض میکنم محیط یادگیری متنوع میشود همین نگرانی شما و بسیاری از مردم را هم به آن توجه کردیم. ما میگوئیم پسانداز خوب چگونه پساندازی است. یا به دانشآموزان اجازه دهیم به بانک بروند و برای خود حساب پسانداز باز کنند. یا سرمایهگذاری را به آنها یاد دهیم و این خواستهها در برنامه ما دیده شده که سرمایه کار داشتن را هم به دانشآموز بگوئیم.
ادب معیشت، موردنظر ما هم هست. یکی دیگر از بحثهایی که داریم، آداب تغذیه و بهداشت است در حالیکه اکنون همه ما غذا میخوریم ولی آداب درست خوردن را بلد نیستیم. یعنی ما رفتار تغذیهای سالم نداریم. این خواستهها را کجا بهتر از کتاب و کلاس درس میتوان آموزش داد؟ در درس بهداشت هم به آن تا حدودی اشاره میشود اما به عنوان یک ادب که قابلیت کنترل داشته و قابل تمرین باشد، نیست.هر کار موفقی به میدان عمل برای تمرین نیاز دارد. دانش آموز برای فراگیری این آداب به محیط جامعه نیاز دارد و نباید صرفا در کلاس درس بنشیند و چشم در چشم معلم بدوزد. در کنار آن ما به گروههای مرجع و افراد اسوه نیاز داریم. همانطور که آزمایشگاه فیزیک و شیمی خاص است. مسایل اخلاقی و تربیتی هم به آزمایشگاه خاص نیاز دارد. و خانواده بهترین محیط برای تربیت و توجه به مسایل اخلاقی است که نمونه خاص ندارد و مدرسه تنها تکمیل کننده است. همچنانکه محیط جامعه در تربیت موثر است.
*آقای محمدیان پس قبول دارید که نقش جامعه بسیار مهمتر از مفاهیم کتابهای شماست، در گذشته بچهها کار کردن را هم میآموختند و نوجوانی 15 ساله در کنار درسش، خانوادهای را اداره میکرد، اما اکنون ملاکها عوض شده است.
- درست است به همین دلیل است که من میگویم مسایل اخلاقی و تربیتی هم به آزمایشگاه خاص نیاز دارد؛من زمانی خانوادهام را اداره میکردم که الان بچههای با سن و سال من این کار را نمیکنند. آن زمان امکانات زندگی بسیار کم بود و همین شرایط زندگی ما را تا وسط میدان برد.
در سال 1360 که من هنوز یک دانشآموز دبیرستانی بود. وقتی جنگ شد، من رفتم جنگ در واقع جنگ مرا ساخت من یک رزمنده حرفهای نبودم. آماتور بودم. اما جنگ مرا حرفهای کرد. جهادسازندگی، شرایط زندگی در زمان انقلاب همه به نوعی ما رامیساخت. در آن زمان زندگی به نوعی نبود که بگویند تا لیسانس نگیری یا خانه شخصی نداشته باشی، زن نمیدهم. وقتی دیپلم گرفتم با کمک نیمچهای پدر و مادرم ازدواج کردم و خود مسئولیت پذیری در زندگی ما را بزرگ کرد.برعکس امروز که دانش آموزان ما ما به لحاظ پایهای دانش قویتری دارند. اما شاخه و برگ آنها نیز زیاد است. اما چون ریشههای آنها را در آب و خاک نمیگذاریم، شکننده میشوند، چرا؟
من خودم را با بچههای خودم مقایسه میکنم. من وقتی در شهرستان بودم کارت پستالی از فواره رنگی دیدم فکر میکردم درون آب مواد رنگی ریختند. ولی وقتی بچههای من 4 الی 5 ساله بودند به تهران آمدیم آنها فوارهها را دیدند من گفتم: ببینید مواد رنگی داخلش ریختند گفتند نه زیرش چراغ رنگی روشن کردها ند من آن زمان دانشآموز دبیرستانی بودم متوجه نشدم ولی آنها 4 - 5 ساله بودند فهمیده بودند.
بازی آن زمان ما هفت سنگ وسطی بود. یا عروسک میساختیم و یا با تشتک نوشابه بازی میکردیم. و یا حتی با مفصل استخوانهای گاو بازی میکردیم سرگرمیهای ما اینها بودند. ولی بچههای امروز با کامپیوتر و... بازی میکنند. دانش فنی امروز بچهها قویتر است. ولی یک سری چیزهای دیگر ندارند.
*با این فرض ما قبل از این که بخواهیم سبک زندگی را به کتابهای مدارس ببریم، باید آن را در عرصه شخصیتهای سیاسی و اجرایی، رسانهها و به ویژه رسانه ملی رواج دهیم؟
- این کار بسیار، بسیار مهم است. چون نقش رسانهها اکنون بسیار فراوانتر از گذشته شده است.قبلا ما از افراد اثر میگرفتیم، اما اکنون کودکان و نوجوانان از رسانهها تاثیر میگیرند.در سال 1360 ما مباحثه میکردیم الان مباحثه کم شده. اوایل انقلاب وقتی من مدرسه میرفتم میگفتم الان بروم مدرسه و با گروه چپ مباحثه کنم و خود آن مباحثه ما را ورزیده میکرد. الان یا مباحثات کم شده یا اگر هست ارزش ندارد. و من از این جهت غصه میخورم الان دعوای پرسپولیس و استقلال یا تعویض مربی پرسپولیس یا دعوای شخصی دو نفر را تا سطح رسانه ملی میبریم. در حالیکه ارزش پرداختن در سطح ملی ندارد. واین کار بر روح و جسم نوجوانان و جوانان اثر منفی میگذارد. آیا اگر من کارمندم را جابجا کنم باید آن را در سطح ملی رسانهای کنم مثل همین برنامه 90 که کارش نفاقافکنی، ایجاد بدبینی و اختلافاندازی است، بیاید از دو صاحبنظر دعوت کند و در مورد اخلاق ورزشی یا تکنیک ورزشی صحبت کند و به تحلیل بگذارد. و یا در مورد تکنیکهای ورزشی مباحثه کنند. و یا بیایند آثار اجتماعی - سیاسی و ملی ورزش را به بحث بگذارند.
*یکی دیگر از انتظارات جامعه از مدرسه و به ویژه کتابهای درسی شیوه مصرف با نگاه اقتصاد مقاومتی است، آیا کتابهای مدارس به این مهم نیز پرداخته اند؟
- بله چون دانش آموزان باید بدانندد معیشت حلال، تولید، مصرف مسئولانه چیست.امروز اقتصاد الگویش فرد شده و میگویندمصرف را بالا ببریم تا تولید بالا برود. بجای اینکه به فکر اصلاح الگوی مصرف باشیم. اگر عطش مصرف را بیشتر کنیم این را کجا جواب دهیم. آنها باید یاد بگیرند جایی که مصرف را بالا ببرند صادرات را باید بالا برد و این جنس حرفهای ما با نظر صاحبنظران در کتابها آورده میشود.
من هم قبول دارم که ما آداب ایجاد شغل را نمیدانیم، همانگونه که بچههای ما نمیدانند اوقات فراغت خود را چگونه سپری کنند، ما این خواستهها را در برنامه درس ملی در زیر مجموعه آداب و مهارت زندگی دیدیم. حالا من میخواهم همین که شما میگویید بگویم. ما میخواهیم به بچهها ارتباط موثر با همنوعان را بیاموزیم. حفظ و امنیت محیط زیست را بگوئیم، مدیریت بحران را در سر دهیم، مهارت پدافند غیرعامل را بیاموزیم آمادگی دفاعی و... را آموزش دهیم.
*آیا در این مفاهیم به ادب فارسی به عنوان اصل اساسی فرهنگ ایرانی و اسلامی هم توجه شد؟
-وظیفه آموزش و پرورش این است که در حوزه زبانآموزی، دانشآموزان را با مهارتهای اصلی زبانآموزی آشنا کند.چهار مهارت اصلی در زبانآموزی جزء برنامه زبان و ادبیات فارسی است که شامل خواندن، نوشتن، صحبتکردن و گوش دادن است. در برنامههای جدید آموزش زبان فارسی، مهارتهای زبانی و فرا زبانی تفکر، نقد و تحلیل جایگاه ویژهای دارد و در برنامه درسی ملی به آن پرداخته شده است؛ در بین معلمان دانش مهارتهای زبانی سخن گفتن، نوشتن و گوشدادن را روشمند یاد میدهیم که آنها چگونه زبان فارسی را آموزش دهند.
یکی دیگر از حوزههای یادگیری در برنامه درسی ملی و برنامههای آموزشی را "حوزه یادگیری زبان و ادبیات فارسی" است زبان و ادبیات فارسی از چند جهت قابل اهمیت است؛ نخست زبان ملی است و سپس زبان علمی و زبان دینی است.زبان دینی ما تنها زبان عربی نیست و بلکه زبان و ادبیات فارسی حامل بسیاری از آموزشهای دینی است؛ بسیاری از متون دینی و منابع دینی ما از سالیان گذشته و از قرنهای گذشته به صورت فارسی بوده است.
دومین کار تقویت مهارت درک متن است؛ در شعر مشکلاتی داریم که نثرخوانی ما از نظم خوانی قویتر است و الان در زبان فارسی باید مهارت درک متن را در دانشآموزان تقویت کنیم.
یکی دیگر از برنامههای زبانآموزی آموزش مهارت گوش دادن و تقویت درک شنیداری است. امسال در درس انشاء علاوه بر کتاب فارسی که متن خوانی است، برای پایه هفتم و هشتم کتاب نوشتاری انشاء داریم؛امسال فعالیت دیگر جاذبه بخش برای دانشآموزان داریم این است که تقویت مهارت درک متن و نوشتاری در کنار آنها، مهارت سخن گفتن را در بین دانشآموزان تقویت کنیم. امروزه انشاء مشکل دانش آموزان است؛ یعنی جملات صحیحی که فاعل و فعل و صفت دارند و باید در جای خودش باشد، نیست؛ به لحاظ درست نویسی مشکل داریم و درست انتقال دادن مطلب را شکل دادیم که این موارد در مهارتی به نام مهارت نوشتاری که شامل قواعد املایی نوشتاری و دستوری میشود در کتاب نوشتاری میآوریم.
ما برنامهای با عنوان "صندلی صمیمیت" برای دانشآموزان دوره ابتدایی داریم که دانشآموزی در صندلی معلم مینشینند و با دانشآموزان دیگر گفتوگو میکند؛ در این فعالیت 2 نوع مهارت سخن گفتن و خوب شنیدن و درک متن، شنیداری است.
*یکی دیگر از مشکلات امروز جامعه تفاوتها و تضادهای موجود در مفاهیم کتابهای درسی با آنچه مثل حجاب در سطح جامعه است، چرا پس از دههها تلاش ما نتوانستیم موفق شویم، آیا کتابهای جدیدالتالیف میتواند این خلاء را پرکند؟
- درباره محتوای آموزشی پیرامون "حجاب و عفاف" کتاب درسی تعریف خاص خود را دارد. هم چنانکه قبلا گفتم انتقال دانش در کتب درسی باید مصداق علمی داشته باشد. همچنین صیانت از ارزشها، رفتارها و هنجارهای اجتماعی و دینی حتما باید مورد توجه قرار بگیرد.مسئله حجاب از جنبههای مختلف قابل توجه است. از یک جهت ارزشی اخلاقی است که باید در جامعه رعایت شود. از سوی دیگر توصیه و سفارش است. مسئله دیگر هویت ملی ماست. حیا، عصمت و عفاف همواره به عنوان یک ارزش ملی برای ایرانیان دارای اهمیت بوده است، این در حالی است که امروزه عناصری مانند عفت، عصمت و حیا مورد هجوم دنیای مادی قرار گرفته است.
در یک مقطع زمانی دعوت به حجاب و عفاف تنها یک توصیه اخلاقی بود؛اما امروز حجاب و عفاف یکی از سنگرهای مقاومت در برابر هجمههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. حتی در دوره پهلوی اول کسانی که مروج بیحجابی بودند قصد داشتند فرهنگی که در غرب به وجود آمده است را به ایران منتقل کنند و معتقد بودند که بیحجابی برای زن آزادی تلقی میشود. اما امروز اساسا بیعفتی به صنعتی تبدیل شده است که پشتوانه تجاری دارد.
در کتابهای ادبیات در چند سال گذشته حجاب به عنوان ارزش اخلاقی مطرح شده است. همچنین در کتاب دینی به عنوان یک تکلیف دینی و در مطالعات اجتماعی به عنوان هنجار اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. آرامش ذهنی دانشآموزان برای ما مهم است و باید این مباحث با یک عقلانیت به هم گره بخورند که دانشآموز ما دیگر تابع احساس و عاطفه نباشد. البته خوب است برای تشویق به حجاب از عواطف استفاده شود، اما خانههای مبتنی بر حس و عاطفه میتوانند به وسیله یک حس و عاطفه مهاجم دیگر که آنها را تهدید میکند فرو بریزند. بنابراین ما از این حس و عاطفه برای تشویق استفاده میکنیم، ولی مباحث باید با عقلانیت پیش برود به گونهای که دانشآموز در رفتار خود انتخابگر باشد.
در این میان حجاب و عفاف را مختص زنان و دختران نمیدانیم،بلکه این ارزشها متناسب با رفتارهای جنس مذکر متفاوت است و این ارزشها به آنها نیز باید تعمیم یابد.
*لازمه ایجاد تحول در آموزش و پرورش تغییر نگرش در آحاد معلمان و تربیت معلمان حرفهای، آشنا و معتقد به مبانی نظام تعلیم و تربیت اسلامی است
*من از این جهت غصه میخورم که الان دعوای پرسپولیس و استقلال یا تعویض مربی پرسپولیس یا دعوای شخصی دو نفر را تا سطح رسانه ملی میبریم در حالیکه ارزش پرداختن در سطح ملی ندارد و این کار بر روح و جسم نوجوانان و جوانان اثر منفی میگذارد
*حیا، عصمت و عفاف که در کتب درسی به آن اشاره شده همواره به عنوان یک ارزش ملی برای ایرانیان دارای اهمیت بوده است، این در حالی است که امروزه این عناصر هویتی مورد هجوم دنیای مادی قرار گرفته است
*دانش آموزان ما باید بدانند معیشت حلال، تولید، مصرف مسئولانه چیست. امروز اقتصاد جهانی، الگویش فرد شده و میگویند مصرف را بالا ببریم تا تولید بالا برود. درحالیکه ما در کتابهای درسی میگوییم باید به فکر اصلاح الگوی مصرف باشیم و از عطش مصرف بکاهیم
*همه مسایل تعلیم و تربیت که به دست مولف کتاب درسی و معلم نیست. پدر و مادر نقش فراوانتری دارند. همه دستگاهها نقش دارند، صدا و سیما و رسانهها نقش دارند
6 مهر 1393
- 5566 مرتبه بازدید
نظرات
هانيه سلامتيان
28 مهر, 1393 - 18:57
لینک مستقیم
نظرات استاد محمدیان را به صورت موضوعی منتشر کنید
محمد شوكت پور
28 مهر, 1393 - 22:30
لینک مستقیم
از گفتن حق نهراسید و از ملامت ملامت کنندگان نترسید
نظر دهید